• امروز : پنج شنبه - ۶ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : 17 - شوال - 1445
  • برابر با : Thursday - 25 April - 2024
22

افشای جنایت هولناک خیابان گاندی پس ‌از ۲۵سال / عاقبت شاهرخ و سمیه چه شد؟

  • کد خبر : 39880
  • 03 ژانویه 2022 - 13:56
افشای جنایت هولناک خیابان گاندی پس ‌از ۲۵سال / عاقبت شاهرخ و سمیه چه شد؟

۲۵سال از جنایت وحشتناک خیابان گاندی گذشته است و شاهرخ و سمیه دو نوجوان قاتل اکنون چهل و یک سال دارند . پرونده این جنایت در دهه هفتاد غوغایی در ایران به پا کرد و خانواده‌های ایرانی را در شوک عمیقی فرو برد.. اما ماجرا چه بود و در این ۲۵سال چه گذشت و سرنوشت شاهرخ و سمیه چه شد؟

شاهرخ وثوق و سمیه شهبازی‌نیا دو نوجوان ۱۶ ساله ای که عامل اصلی این جنایت هولناک بودند. محمدرضا ۸ ساله و سپیده ۱۳ ساله خواهر و برادر سمیه را در وان حمام خانه خیابان گاندی کشتند.

مادر سمیه هم هدف آنها بوده است که با فرار کردن مادر سمیه به خیابان ، از کشتن او ناکام ماندند این خبر در ۲۵ سال پیش با سه روز تاخیر رسانه‌ای شد.

این حادثه ۲۵ سال پیش در چنین روزی اتفاق افتاد.

وقوع جرم در خانه خیابان گاندی

حمیدرضا گودرزی که آن زمان قاضی و بازپرس این پرونده جنجالی بود حادثه آن روزها و حضور شاهرخ و سمیه در دادگاه را شرح داده است.

او گفت : بعدازظهر روز ۱۲ دی ماه سال ۷۵؛ بنده قاضی کشیک جنایی تهران بودم. در آن زمان که سیستم دادرسی تغییر کرده بود، بنده بازپرس ویژه تهران بودم.

در زمان قبل از این حادثه دادسرا وجود داشت ولی کمی بعد دادسراها منحل شد و قانون تشکیلات دادگاه عمومی جای این قانون را گرفت. در نتیجه دادسراها و بازپرس‌ها از سیستم حذف شدند بنابراین دادگاه‌ها این مسوولیت را به عهده گرفتند.

بدون مقاومتی در بازجویی‌ها به قتل اعتراف کردند

هر دو نفر دستگیر شدند. خودشان نیز بدون مقاومتی در بازجویی‌ها به قتل اعتراف کردند. مقتولان دو فرزند دیگر خانواده شهبازی‌نیا بودند؛ محمدرضا و سپیده.شاهرخ و سمیه در وان حمام این دو بچه را فرو برده و خفه کرده بودند. گودرزی در خصوص رفتارهای سمیه می‌گوید: «پزشکی قانونی معتقد بود در خلق و خوی سمیه مشکلاتی وجود دارد و او دچار افسردگی شدید است، ولی جنون نداشت و مسوول رفتار خود بوده.

سمیه و شاهرخ قصد ازدواج داشتند و خانواده آن‌ها مخالفت می‌کردند

در عین ارتکاب قتل سمیه می‌دانسته که اگر سر این دو را در وان نگه دارد، خفه می‌شوند و با اطلاعات کافی این کار را کرده است، اما یک مشکل جدی که در پزشکی قانونی وجود دارد، این است که شخصی که مرتکب قتل شده یا جنون دارد یا ندارد!این را هم بگویم در تحقیقات متوجه شدیم سمیه و شاهرخ قصد ازدواج با یکدیگر را داشتند و خانواده آن‌ها مخالفت می‌کردند.

خصوصا خانواده سمیه. این دو نوجوان خانواده را مانع رسیدن به هم می‌دیدند و درصدد آن برآمدند تا این موانع را از بین ببرند. اتفاقا قبل از این حادثه نیز سمیه اقدامات مختلفی به روش‌های دیگر انجام داده بود؛ مثلا یک شب شیر گاز را باز کرده بود.یک بار مرگ موش در غذای کل اعضای خانواده ریخته بود. در هر اقدام مادر سمیه متوجه او شده بود، اما باز تلاش نکرده بود تا سمیه را نزد یک روانپزشک ببرد.سمیه یکسری افکار بچه‌گانه داشت که فکر می‌کرد با از بین بردن خانواده می‌تواند به شاهرخ برسد. خانواده سمیه هم هرگز فکر نمی‌کردند که سمیه قصد کشتن برادر و خواهرش را داشته باشد و آن طور که خودشان در اظهارات‌شان می‌گفتند، گمان می‌کردند سمیه با این کارها قصد تهدید کردن آن‌ها را داشته است.

تحت تاثیر فیلم سمیه و شاهرخ بچه‌ها را در وان خفه کرده بودند

سمیه و شاهرخ، چون در آن زمان فضای مجازی نبود می‌گفتند تحت تاثیر فیلم قاتلان بالفطره این کار را انجام داده‌اند. در این فیلم قاتل مقتول را در وان خفه می‌کند.در این پرونده نیز سمیه و شاهرخ بچه‌ها را در وان خفه کرده بودند. آن زمان هم بحث‌هایی پیش آمد مبنی بر اینکه نباید فیلم جنایی پخش کنیم. این طرز فکرها اشتباه است.

ژانر جنایی یکی از ژانرهای مهم سینمایی به حساب می‌آید. پس نمی‌توانیم بگوییم هر فردی که این فیلم‌ها را می‌بیند در آینده قاتل می‌شود. ببینید ما هیچ سیستم آموزشی درباره مطرح کردن مسائل جنسی در مدارس و دانشگاه‌ها نداریم و ساکتیم.

سمیه و شاهرخ کمتر از ۱۰ سال زندان بودند پدر سمیه از قصاص گذشت

گودرزی منکر حبس ۱۰ الی ۱۲ سال برای شاهرخ و سمیه است و می‌گوید: «سمیه و شاهرخ کمتر از ۱۰ سال زندان بودند. پدر سمیه از قصاص گذشت و رضایت داد.برای همین هر کدام از آن‌ها به سه، چهار سال حبس متحمل شدند. من یادم می‌آید در دادگاه، شاهرخ و سمیه به کرات می‌گفتند: می‌شود خانواده‌های‌مان رضایت بدهند و ما برویم با هم ازدواج کنیم!

مروری بر پرونده شاهرخ و سمیه شب پیش از حادثه

پرونده این جنایت در دهه هفتاد غوغایی در ایران به پا کرد و خانواده‌های ایرانی را در شوک عمیقی فرو برد. داستان این دو تا مدت‌ها بر سر زبان‌ها بود از مدارس و دانشگاها تا دورهمی‌های خانوادگی همه راجع به این جنایت صحبت می‌کردند.صبح‌ها دم دکه‌های روزنامه‌فروشی مملو از دختران و پسران نوجوانی بود که منتظر خبری از سرگذشت و پرونده این دو بودند.

این جنایت بزهی عشقی بود عشق دو نوجوان که در دوران جنگ‌زده دهه شصت و هفتاد زندگی می‌کردند. هر دوی آن‌ها در آن زمان جزو افراد مرفه به شمار می‌رفتند؛ پدر شاهرخ مهندس برق بود که در اداره برق تهران کار می‌کرد و پدر سمیه کارخانه مواد شیمیایی داشت و در خانه‌ای ویلایی بالاشهر تهران زندگی می‌کردند.

پس از گذشت ۲ ماه دوستی آن‌ها قرار ازدواج با یکدیگر می‌گذارند. خانواده سمیه بدون توجه به پافشاری‌های سمیه با این ازدواج مخالفت می‌کنند.

آن دو به اصفهان فرار کردند

سمیه که می‌بیند نمی‌تواند کاری از پیش ببرد، تصمیم می‌گیرد با شاهرخ به اصفهان فرار کند و این تصمیم عملی می‌شود آن دو به اصفهان فرار می‌کنند؛ ولی پس از مدتی به خاطر التماس‌های خانواده خود دوباره به تهران برمی‌گردند.اینجاست که فکر جنایت علیه خانواده در ذهن سمیه جرقه می‌خورد. بی‌توجهی‌های پدر و مادر سمیه نسبت به دخترشان باعث فروپاشی خانواده‌شان شد.

شب پیش از حادثه شاهرخ تا صبح در اتاق سمیه حضور داشت. نقشه قتل در صبح همان روز توسط سمیه طراحی شد.شاهرخ که تصمیم سمیه را جدی نمی‌دانست، به‌طور لفظی با آن موافقت کرد. صبح روز حادثه، سمیه و شاهرخ به تعلیم رانندگی رفتند و پیش از بازگشت به خانه، سمیه دو جفت دستکش از داروخانه خرید و سپس برای خوردن ناهار به خانه بازگشتند.

سمیه به سپیده آمپول هوا تزریق کرد

بعد از ظهر مادر سمیه به همراه دختر کوچک خانواده «سِوین» از خانه خارج شد. در این هنگام سمیه با شاهرخ که در طبقه دوم ساختمان حضور داشت، سپیده خواهرش را صدا زد.وقتی سپیده به طبقه دوم آمد، شاهرخ دستش را به دور گردن او انداخت و در نتیجه فشار گردن، سپیده بی‌حال شد. بر اساس ادعای شاهرخ پس از این اقدام، سمیه به سپیده آمپول هوا تزریق کرد.

سپس پیکر نیمه جان سپیده را به حمام برده و سمیه گردن او را در وان حمام قرار داده و درنهایت پس از اطمینان از مرگش، جسدش را محکم به کف حمام کوبیده بود.گفتنی است در همین مدت محمدرضا، برادر سمیه برای بازی با سپیده به طبقه دوم آمد، اما سمیه او را به طبقه پایین فرستاد.

شاهرخ محمدرضا را بغل کرد و گردنش را فشار داد

تا اینکه او مجددا به طبقه بالا آمد و شاهرخ محمدرضا را بغل کرد و گردنش را فشار داد. بر اساس ادعای شاهرخ، سمیه به او آمپول هوا زد و پس از آن پیکر نیمه جان او را نیز به حمام بردند و داخل وان حمام قرار دادند تا اینکه برادرش جان داد.هر چند در اعترافات آنان ابتدا سپیده به قتل رسیده بود، اما گاهی درخصوص مقتول اول و دوم تناقض وجود دارد.

پس از کشتن بچه‌ها، شاهرخ و سمیه منتظر بازگشت مادر می‌شوند

پس از کشتن بچه‌ها، شاهرخ و سمیه منتظر بازگشت مادر می‌شوند. بعد از بازگشت مادر، سمیه از او خواست که به طبقه دوم برود. در اظهارات آن‌ها آمده سمیه در تاریکی مادرش را صدا می‌زند و با حالتی عجیب به او می‌گوید که از او متنفر است.در همین هنگام شاهرخ گردن مادر سمیه را گرفته و با چاقو دو ضربه به او وارد کرده. سپس هر دو شروع به کتک زدن مادر کرده‌اند.او با التماس از آن‌ها خواسته که او را نکشند و قسم یاد کرده که به کسی چیزی نمی‌گوید. هنگامی که سمیه به دنبال سوین در طبقه پایین می‌رود شاهرخ پریشان و مضطرب چاقو را به دست مادر سمیه داده و به او گفته که بچه‌ها را کشته اند. در نهایت مادر موفق به فرار شده و از همسایه‌ها کمک خواسته است.

دادگاه هردوی ان هارا به قصاص محکوم کرد

دادگاه این دو در ۱۷ بهمن ۱۳۷۵ در تهران تشکیل شد دادگاه هردوی ان هارا به قصاص محکوم کرد, ولی این دو حتی در دادگاه هم از عشق خود پا پس نکشیدند شاهرخ در دادگاه اعتراف کرد هر بار که موفق نمیشد سمیه را ببیند سرش را به دیوار میکوبید سمیه هم برای اثبات عشق خود نسبت به شاهرخ با حلقه ای که شاهرخ به او هدیه داده بود در دادگاه حاضر شد.

شاهرخ گفت اگر میخواهید مارا قصاص کنید مشکلی نیست, ولی بگذارید یک روز قبل از قصاص با هم عقد کنیم و با یکدیگر باشیم من میخواهم به عنوان شوهر سمیه قصاص شوم

سمیه هم با ان چهره پریشان و مضطرب گفت نیازی به قصاص نیست, اگر پدر من رضایت بدهد و بگذارد من و شاهرخ تا ابد با یکدیگر باشیم ما دیگر هرگز این کارها را تکرار نخواهیم کرد,

سپس با همان چهره مضطرب خود رو به پدر گفت رضایت میدهی تا من و شاهرخ ازاد شویم و با یکدیگر ازدواج کنیم؟ پدر که پررویی و حقارت دخترش را دید با تاسف سرش را به پایین انداخت,

مادر بدون توجه به این که دخترش چه بلایی به سرش اورده است سر سمیه را در اغوش گرفت و نوازش کرد بلکه کمی ارام شود.

عاقبت شاهرخ و سمیه چه شد

سمیه و شاهرخ حتی برای یک روز هم نتواسنتند مال یکدیگر باشند.

پس از ازادی از زندان گویی که حال و هوای زندان عشق را از سر این دو پرانده باشد هرکدام به سوی زندگی خود رفتند شاهرخ پس ازادی به خارج از ایران مهاجرت کرد و سمیه پس از ازادی با یک نفر دیگر ازدواج کرد.

سپیده و محمدرضا برای یک عشق بی سرانجام قربانی شدند.

لینک کوتاه : https://dekhalat.com/?p=39880

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.