عامل قتل قهرمان مچ اندازی که با صحنهسازی زیرکانه، قصد داشت ماجرای قتل هولناک همسرش را خودکشی جلوه دهد با هوشیاری مقام قضائی و کارآگاهان پلیس آگاهی رسوا شد.

قتل قهرمان مچ اندازی
وی گفت: بررسیهای مقدماتی نشان میداد که عامل جنایت با صحنه سازی خودکشی (بریدگی رگ دستان) قصد داشته جنایت خود را پنهان کند اما کنکاشهای بیشتر بازپرس پرونده بیانگر آن بود که آثاری از کبودی در زیر گلوی زن جوان وجود دارد و ضربهای نیز به ناحیه سر وارد آمده است. حقدادی اضافه کرد: با افشای راز این جنایت، بی درنگ، گروهی از افسران زبده پلیس آگاهی نیز در کنار مقام قضائی قرار گرفتند و به این ترتیب بررسیهای ویژه جنایی وارد مرحله جدیدی شد.
بررسیهای تخصصی در محل وقوع جنایت
حقدادی اضافه کرد: این عملیات به سرپرستی رئیس پلیس آگاهی تا صبح روز بعد در حالی ادامه یافت که پلیس با بهره گیری از توان تخصصی خود به سرنخهایی از مخفی شدن متهم در یکی از روستاهای اطراف رسید اما صبح هنگام و قبل از آغاز عملیات دستگیری، متهم ۳۳ ساله که خود را در محاصره نیروهای انتظامی میدید، تصمیم گرفت خود را تسلیم قانون کند و به این ترتیب دقایقی بعد دستبندهای فولادین بر دستان وی حلقه شد و به مقر انتظامی انتقال یافت.
اعترافات متهم به قتل
دادستان عمومی و انقلاب فریمان درباره اعترافات (متهم به قتل) نیز گفت: این متهم جوان با بیان این که همسرش از قهرمانان مچ اندازی بود و در حال حاضر نیز قصد مربیگری در امور ورزشی را داشت به برخی از اختلافات و سوءظن های خود اشاره کرد و مدعی شد که همسرش تصاویری با حجاب نامتعارف از خود در فضای مجازی منتشر کرده بود که موجب عصبانیتش شده است.
این متهم به قتل همچنین افزود: یک پیامک اشتباهی در شبکههای اجتماعی برای من از شماره تلفن همسرم ارسال شد که به او سوءظن پیدا کردم و به همین خاطر دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم. آن شب به خانه رفتم و دخترم را به منزل مادرم بردم. سپس به منزلم بازگشتم و به مشاجره لفظی با همسرم پرداختم. در اثنای همین درگیری لفظی ناگهان گلویش را به شدت فشار دادم که بیهوش روی زمین افتاد. در حالی که بسیار خشمگین بودم سرش را محکم به کف زمین کوبیدم ولی باز هم آرام نشدم. این بود که به طرف یخچال منزل رفتم و از روی آن چاقوی قصابی را برداشتم و مچ دستان او را بریدم. بعد هم به خانه مادرم رفتم و در حالی که ماجرا را برایش بازگو میکردم او را سوار پراید کردم و به منزل خودمان آوردم. وقتی مادرم مقابل منزل از خودرو پیاده شد، من هم از آن جا گریختم.















