نقد کتاب غرور و تعصب

می توان ادعا کرد که کتاب غرور و تعصب، یکی از شناخته شده ترین رمان های عاشقانه است. نویسنده کتاب غرور و تعصب، جین آستین تنها ۲۱ سال داشت که این کتاب را نوشت و هفده سال بعد آن را منتشر کرد. این رمان موفّق، کارگردانان سینما و نیز فعالان ادبی دیگر را هم تشویق کرد تا با ایده گرفتن از آن، کار های خود را تولید کنند. در این کتاب به خوبی اوضاع جامعه انگلیس در قرن نوزدهم به تصویر کشیده شده است. در این مطلب قصد داریم توضیحات کاملی درباره کتاب غرور و تعصب ارائه کنیم. با ما همراه باشید.

خلاصه کتاب غرور و تعصب

این کتاب داستان خانواده بنت را روایت می کند که صاحب ۵ فرزند دختر هستند. نام این پنج فرزند عبارتند از : جین، الیزابت، مری، لدیا و کیتی که جین از زیبایی و وقار بیشتری نسبت به سایر فرزندان برخوردار است. الیزابت علاقه زیادی به کتاب دارد، راوی داستان است و شخصیت مغروری را داراست. مری نسبت به دیگر خواهرانش از زیبایی کمتری برخوردار است و به نوازندگی پیانو علاقه دارد. دو فرزند دیگر; کیتی و لیدیا هم دوقلو های بازیگوش خانواده هستند. بدلیل اینکه آقای بنت دارای فرزند پسر نیست، دارایی وی پسر از مرگ طبق قانون به یک کشیش به نام ویلیام کالینز خواهد رسید.

به همین دلیل تنها راه حل پیش روی وی، وصلت یکی از دختران وی با خانواده ای ثروتمند است. در این صورت امکان حمایت مالی از خانواده اش فراهم می شود. خانم بنت متوجه می شود که جوانی به نام اقای بینگلی قرار است به شهر آن ها بیاید. به همین دلیل همسر خود را راضی می کند که به دیدار وی برود. پس خانواده بنت به مهمانی رقصی می روند که به مناسبت ورود آقای بینگلی قرار است، برگزار شود. در این مهمانی بینگلی به جین دل می بازد و … .

نکات اصلی کتاب

در این کتاب به خوبی اوضاع آن مقطع جامعه انگلستان و وضعیت زنان این کشور روایت شده است. این کتاب بستر نقد اوضاع آن زمان زنان و عدم برخورداری آن ها از حق مالکیت قانونی می باشد. هریک از زنانی که در طول داستان روایت می شوند، نوعی طرز فکر خاص را در جامعه به تصویر می کشند. شارلوت زنی است که از عرف تبعیت می کند و تنها خواسته اش زندگی باآرامش همراه خانواده است. لیزی نیز نمی خواند صرفا بخاطر پول با هرکسی ازدواج کند. از سوی دیگر لیدیا نیز سرنوشت متفاوتی  را دچار می شود. اصلی ترین پیام این کتاب این است که باوجود هرگونه سخت گیری در جامعه قرن نوزدهم انگلیس، بازهم عشق برنده  شد.

جملات زیبای کتاب غرور و تعصب

برخی از قسمت های این کتاب، بیش از سایر بخش ها نظر خوانندگان را جلب کرده اند. برای نمونه می توان به موارد زیر اشاره کرد:

• تعداد آدم هایی که من آن ها را دوست دارم چندان زیاد نیست. تعداد کسانی که نظر خوبی درباره آن ها دارم نیز از مورد قبلی کمتر است. هرچه دنیا را بیشتر می شناسم، بیشتر از آن ناراضی می شوم.
• تکبر و غرور به یک معنا نیستند! ممکن است شخصی بدون برخورداری از تکبّر، مغرور باشد. غرور برداشتی است که از خودمان داریم و تکبّر، برداشت دیگران از ما است.
• هرکسی به اندازه کافی در خود علاقه صادقانه را داراست و می توان هرجایی آن را دید. اما صداقت بدون ریا را به سختی می توان کشف کرد.