قتل عاشقانه دختر جوان توسط قهرمان کیک بوکسینگ در محمود آباد رخ داد . این جوان ورزشکار در جنون عشق، دخترمورد علاقه‌اش را به طرز وحشیانه‌ای کشت. علی بوکس کار می‌کرد و بعد وارد رشته کیک‌بوکس شد او سال گذشته برای مسابقات جهانی به کشور جمهوری چک رفت و قهرمان شد.
قتل عاشقانه توسط قهرمان کیک بوکسینگ
این جنایت در مازندران رخ داده است و همه هنوز در شوک بودند که قاتل فراری بازداشت شد. شب جمعه خبر قتل دختر جوانی که آنیتا نام داشت به مأموران پلیس محمود آباد داده شد و مأموران پلیس به صحنه جرم در روستای گالشپل بخش مرکزی محمود آباد اعزام شدند.
دختر از ناحیه گردن هدف ضربات شیشه و وسایل نوک تیز قرار گرفته بود
دختر جوان از ناحیه گردن هدف ضربات شیشه و وسایل نوک تیز قرار گرفته بود، روبه‌رو شدند و با تحقیقات پلیس آگاهی مازندران و بازپرس ویژه قتل مشخص شد که قاتل پسر جوانی است که با آنیتا رابطه عاطفی داشته است. با او بر سر مسائل اخلاقی درگیر و جنایت هولناک را رقم زده است.
قاتل ۲۷ساله و آنیتا ۱۷ساله اهل محمود آباد بودند و قاتل پس از جنایت پا به فرار گذاشته است.
دستگیری قاتل فراری در جاده فیروزکوه
تحقیقات نشان داد که قاتل یک ورزشکار به نام علی است که پس ازاین اتفاق، زندگی مخفیانه‌ای دارد تا اینکه ۱۲ فروردین مأموران با دوربین پلاک خوان موفق به ردزنی قاتل فراری در جاده فیروزکوه شدند و در عملیاتی غافلگیرانه این قاتل ورزشکار را دستگیر کردند.
یکی از اهالی منطقه درباره این قتل گفت: قاتل قهرمان کیک بوکسینگ کشور بوده و با دختر جوان که اهل محمود آباد بود در ارتباط بوده است و روز حادثه دختر جوان و علی به خانه پدری این قهرمان می‌روند اما علی از چندی قبل به دختر مورد علاقه‌اش شک داشته است.
روز جنایت علی داخل خانه در خصوص شکی که به آنیتا داشته با او درگیر می‌شود و یکی از اهالی محل متوجه درگیری داخل خانه شده و ماجرا را به پدر علی اعلام می‌کند اما وقتی پدر علی وارد خانه می‌شود با جسد دختر جوان که با ضربات شیشه به قتل رسیده بود، روبه‌رو می‌شود.
اهالی روستای گالشپل در شوک
یک چشم اهالی روستای گالشپل اشک است و یک چشم آنها خون. عکس‌های آنیتا در صفحه‌های مجازی دست به دست می‌شود و دیدن خنده‌هایی که برای همیشه زیر خاک رفت، قلب آنها را به درد می‌آورد.
اما تصویر چشمان علی و خنده‌های پسر خوشروی روستا که حالا مهر قتل به پیشانی‌اش نشسته هم از مقابل اذهان اهالی کنار نمی‌رود. همه علی را به عنوان جوانی با معرفت و مهربان می‌دانستند و حالا شناخت قبلی با جنایتی که علی رقم زده برای آنها سخت است.
علی برای این اهالی کسی بود که سال گذشته قهرمان جهان شد و برای روستای گالشپل افتخار آفرید، اما حالا همین جوان پشت میله‌های زندان شب‌ها و روزهای سخت را با کابوس اعدام می‌شمرد.
