کتاب ناطور دشت نوشته ی جی .دی.سلینجر از بهترین کتاب های آمریکاست که در فهرست ۱۰۰ کتابی است ، قبل از مرگ باید خواند .
این کتاب داستان بیگانگی جوانی به نام «هولدن کالفیلد» با دنیای پیرامونش است که در نظرسنجی «مجلهی کتاب» عنوان دومین شخصیت ادبی جهان را به دست آورده است .
خلاصه داستان کتاب ناطور دشت :
شخصیت اصلی رمان ، نوجوانی ۱۷ ساله است .او در جایی شبیه مرکز توانبخشی یا مرکز درمانی یا چیزی شبیه این است.
و قصد دارد چند روز از زندگی مزخرفش را در کریسمس پارسال برای روانکاو خود تعریف کند .
پایه و اساس رمان نیز ماجراهایی است که در سه روز برای هولدن اتفاق افتاده است .
قهرمان کتاب داستان خود را از مدرسه آغاز می کند که به تازگی از آن اخراج شده است اما این ماجرا را از خانواده خود مخفی کرده است و قصد دارد تا زمانی که نامه مدیر مدرسه به دست پدر و مادرش می رسد آزاد باشد و به فرار از خانه هم فکر می کند در ادامه با هم اتاقی اش یک دعوای حسابی راه می اندازد و از خوابگاه بیرون می زند
.
خروج هولدن از خوابگاه و وارد شدن او به دنیای بیرون و روبه رو شدن او با مردم جامعه و همچنین وانمود کردن هولدن به اینکه آدم بالغی است، نماد انتقال از دوران کودکی به بزرگسالی است او دیگر بچه نیست و افکار و احساسات متفاوتی دارد ، احساس تنهایی می کند ، با دنیای بیرون بیگانه است و احساس می کند همه چیز او را افسرده می کند .
هولدن دیگر کودک نیست و در آستانه ی ورود به دنیای بزرگسالانی است که از نظرش قلابی هستند و او از دست آن ها شاکی است البته هولدن از دست همه چیز و همه کس شاکی است مگر بچه های کوچک .
به همین خاطر رابطه نزدیک و صمیمی با خواهر کوچک خود فیبی دارد . فیبی نقش بسیار مهمی در داستان دارد و اگر به خاطر او نبود هولدن به سمت سرنوشتی متفاوت حرکت میکرد.
بخش هایی از کتاب ناطور دشت :
پسر، موقعی که آدم می میرد ، این مردم خوب آدم را از چهار طرف محاصره می کنند . من امیدوارم که وقتی مردم ، یک آدم با فهم و شعوری پیدا شود و جنازه مرا توی رودخانه ای ، جایی بیندازد .هر جا که می خواهد باشد ، ولی فقط توی قبرستان ، وسط مرده ها چالم نکنند .روزهای یکشنبه می آیند و روی شکم آدم دسته گل می گذارند ، و از این جور کارهای مسخره وقتی که آدم زنده نباشد گل را می خواهد چه کار ؟ مرده که به گل احتیاجی ندارد آدم تا زنده است باید از کسی که دوستش دارد گل هدیه بگیرد .
از نشونه های یه آدم بی تجربه اینه که دلش می خواد با شرافت برای هدفی که داره جونش رو فدا کنه و از نشونه های یه آدم با تجربه اینه که با کمال فروتنی در کنار هدفش به زندگی ادامه میده .
هیچوقت به هیچکی چیزی نگو اگه بگی دلت برای همه تنگ می شه .