کتاب صد سال تنهایی حاصل ۱۵ ماه تلاش و کار گابریل گارسیا مارکز است که به گفتهی خود او در تمام این مدت خود را در خانه حبس کرده است.
جذابیت رمان صد سال تنهایی از عنوان آن آغاز میشود. عنوانی که مخاطب را با خود درگیر میکند و او به فکر فرو میبرد. تنهایی آن هم صد سال.
این کتاب باعث شد مارکز در سال ۱۹۸۲ برندهی جایزه نوبل ادبیات شود.
درباره کتاب صد سال تنهایی
ماجرای کتاب از صحنه اعدام سرهنگ آئورلیانو بوئندیا آغاز میشود. درحالیکه مقابل جوخه اعدام ایستاده و خاطرات گذشتهاش را مرور میکند، یعنی زمان آغاز به وجود آمدن دهکده ماکوندو زمانی که جهان چنان تازه بود که بسیاری چیزها هنوز اسمی نداشتند و برای نامیدنشان میبایست با انگشت به آنها اشاره کنی.
در رمان صد سال تنهایی به شرح زندگی شش نسل خانواده بوئندیا پرداخته شده که نسل اول آنها در دهکدهای به نام ماکوندو ساکن میشود قصه از زبان سوم شخص حکایت میشود.
سبک این رمان رئالیسم جادویی است. مارکز با نوشتن از کولی ها از همان ابتدای رمان به شرح کارهای جادویی آنها میپردازد و شگفتی های مربوط به حضور آنها در دهکده را در خلال داستان کش و قوس میدهد تا حوادثی که به واقعیت زندگی در کلمبیا شباهت دارند با جادوهایی که در این داستان رخ میدهند ادغام شده و سبک رئالیسم جادویی به وجود آید.
ناپدید شدن و مرگ بعضی از شخصیت های داستان به جادویی شدن روایتها میافزاید.
کشمکش اصلی داستان ، جدال میان سبک زندگی قدیمی و سبک زندگی جدید است. در واقع می توان گفت که این داستان جدال میان سنت و مدرنیته را نشان می دهد.
نقل خود گابریل گارسیا مارکز در ارتباط با کتاب صد سال تنهایی، پیش از دریافت جایزهی نوبل، معرفی خوبی دربارهی این شاهکار ادبیات آمریکای لاتین است: «من به جرئت فکر میکنم واقعیت خارج از اندازهی این اثر، و نه فقط بیان ادبی آن است که سزاوار توجه آکادمی ادبی نوبل شده است. واقعیتی که نهتنها روی کاغذ، بلکه در میان ما زندگی میکند و مسئول مرگومیر تعداد بیشماری از ماست. و این یک منبع تغذیهکنندهی خلاقیت است؛ پر از غم و اندوه و زیبایی، برای غم و نوستالژی یک کلمبیایی. شاعران و گدایان، نوازندگان و پیامبران، رزمندگان و اراذل و همهی ما، باید از آن واقعیت لجامگسیخته بپرسیم. اما اندکی از تخیل برای مشکل حیاتی ما، میتواند زندگی را به معنای متعارفی باورپذیر کند. دوستان! این، معمای تنهایی ماست!»
همین گفتههای گابریل گارسیا مارکز، نشاندهندهی نمادین بودن کتاب صد سال تنهایی است.
جملات برگزیده کتاب صد سال تنهایی:
برای عشق مبارزه کن ولی هرگز گدایی نکن.
– مرگ از پیری نمیآید، بلکه با فراموشی میآید!
– دوستت دارم، نه بخاطر شخصیت تو، بلکه بخاطر شخصیتی که من هنگام با تو بودن پیدا میکنم.
– دقایقی در زندگی هست که دلت برای کسی آن قدر تنگ میشود، که میخواهی او را از رویاهایت بیرون بکشی و در دنیای واقعی بغلش کنی
-در واقع برای او زندگی مهم بود؛ نه مرگ. برای همین هم هنگامی که حکم اعدام را به اطلاعش رساندند به هیچ وجه نترسید؛ بلکه احساس دلتنگی کرد
-اورسولو نگران نشد. گفت: ما از اینجا نمی رویم. همینجا می مانیم، چون در اینجا صاحب فرزند شده ایم. خوزه آرکادیو بوئندیا گفت: اما هنوز مرده ای در اینجا نداریم. وقتی کسی مرده ای زیرخاک ندارد به آن خاک تعلق ندارد
اقتباس سینمایی و فرهنگی از کتاب صد سال تنهایی :
شبکهی نتفلیکس، سریالی با اقتباس از کتاب صد سال تنهایی، اثر گابریل گارسیا مارکز ساخت که در تاریخ ۱۱ دسامبر ۲۰۲۴منتشر شد .
لاورا مورا، گارسیا لوپز کارگردانی این سریال را بر عهده داشته اند .