• امروز : سه شنبه - ۱۱ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : 22 - شوال - 1445
  • برابر با : Tuesday - 30 April - 2024
35

معروف ترین اشعار عاشورایی / عاشورا در شعر ایران

  • کد خبر : 23851
  • 30 جولای 2023 - 9:32

یکی از تاثیرگذارترین رویدادها بر ادبیات این مرز و بوم، واقعه ی عاشورا و ماجرای کربلاست. در دوره های مختلف، شعرای بسیاری به نحوی از این واقعه در اشعار خود یاد کرده اند. در این مقاله معروف ترین اشعار عاشورایی را ذکر میکنیم.

اشعار عاشورایی

ادبیات کشورمان همواره با مضامین، مفاهیم و اتفاقات مختلف مذهبی، سیاسی، فرهنگی و … آمیخته بوده است. همواره تجلی این رویدادها در اشعار فارسی نمود داشته است. از اتفاقاتی همچون جنگ، بیماری و بلایای طبیعی گرفته تا مراسمات مذهبی، همگی در شعر اعصار و دوره های مختلف تجلی داشته اند. یکی از تاثیرگذارترین رویدادها بر ادبیات این مرز و بوم، واقعه ی عاشورا و ماجرای کربلاست.

در دوره های مختلف، شعرای بسیاری به نحوی از این واقعه در اشعار خود یاد کرده اند. غزلیات و مثنوی های بلند گرفته تا تک بیتی ها و دوبیتی های شاعران بزرگ. اشعار سپید، غزلیات جدید و بسیاری سبک های شعری دیگر، همگی بخشی از آثار به جا مانده از شاعران کشورمان با محوریت عاشورا و محرم هستند. اگرچه نمونه های چنین اشعاری بسیار بیشتر از آن است که در یک مقاله بگنجند، با این حال امروز چند مورد از مشهور ترین اشعار عاشورایی را در کنار شما مرور خواهیم کرد.

پیشینه اشعار عاشورایی

 حضور امام حسین و قیام عاشورا یکی از فاکتروهای اصلی شعر آیینی در ایران و ادبیات شیعه به شمار می رود. رودکـی سـمـرقـنـدی، ابوالحسن شهید بلخی، ابو طـیـّب مـحـمـّد مُصعبی، ابوشکور بلخی، ابومنصور محمّد دقیقی، ابـوبـکـر مـحـمـّد خسروی، حکیم ابوالقاسم فردوسی، فرّخی سیستانی، عـنـصـری، ابو سعید ابوالخیر، بـابـا طـاهـر، حکیم ناصرخسرو قـبـادیـانـی، حـکـیـم سـنائی غزنوی، انوری، حکیم نظامی گنجوی، عطار، دهلوی، خواجوی کرمانی، حافظ، جامی و صائب تبریزی، تنها تعداد محدودی از هزاران شاعر و سخنوری هستند که ادبیات کهن را با نام اباعبدالله الحسین گره زده اند.

عاشورا در شعر هریک از این شاعران، بسته به مقتضیات زمانه، به شیوه خاصی نمایان شده است. گاه به صورت سوگنامه و گاه با مضامینی حماسی و برای ترویج فرهنگ قیام و ایستادگی در برابر ظلم.

معروف ترین سراینده شعر فارسی درباره حادثه عاشورا کیست ؟

اشعار عاشورایی سنایی غزنوی

حکیم سنایی، شاعر مشهور سده پنجم و ششم، در حـدیـقـه الحـقـیقه و شریعه الطریقه دهها بیت را به مضمون قیام امام حسین (ع) اختصاص داده است.

پسر مرتضی، امیر حسین

که چنویی نبود، در کونین

 

اصل و فرعش، همه وفا و صفا

عفو و خشمش، همه سکون و رضا

 

حبَّذا کربلا و آن تعظیم

کز بهشت آورد به خلق، نسیم

 

و آن تنِ سر بریده در گل و خاک

و آن عزیزان به تیغ، دلها چاک

 

و آن چنان ظالمان بد کردار

کرده بر ظلم خویشتن، اصرار

اشعار عاشورایی

اشعار عاشورایی رشید الدین وطواط

از دیگر شاعران صاحب اشعار عاشورایی که شاید نامش کمتر شنیده شده باشد، باید به رشید الدین وطواط اشاره کرد. وی در ضمن قصیده مدیحه ای اینگونه سروده است :

در فوت من مکوش مبادا زحب فضل

وقت تسحری بود از فوت من ترا

در خون من مشو که به خون شسته ام دو رخ

بی تو به حق خون شهیدان کربلا

عطار نیشابوری

یک مثنوی بسیار زیبا منتسب به عطار نیز در میان اشعار عاشورایی وجود دارد:

کیست حق را و پیمبر را ولی ؟

آن حسن سیرت، حسین بن علی

 

آفتاب آسمان معرفت

آن محمّد صورت و حیدر صفت

 

نُه فلک را تا ابد مخدوم بود

زان که او سلطان ده معصوم بود

 

قرَّه العین امام مجتبی

شاهد زهرا، شهید کربلا

 

تشنه، او را دشنه آغشته به خون

نیم کشته گشته، سرگشته به خون

 

آن چنان سر خود که بُرَّد بیدریغ ؟

کافتاب از درد آن شد زیر میغ

 

گیسوی او تا به خون آلوده شد

خون گردون از شفق پالوده شد

 

کی کنند این کافران با این همه

کو محمّد؟ کو علی ؟ کو فاطمه ؟

 

صد هزاران جان پاک انبیا

صف زده بینم به خاک کربلا

 

در تموز کربلا، تشنه جگر

سربریدندنش، چه باشد زین بتر؟

 

با جگر گوشه ی پیمبر این کنند

وانگهی دعوی داد و دین کنند!

 

کفرم آید، هر که این را دین شمرد

قطع باد از بن، زفانی کاین شمرد

 

هر که در رویی چنین، آورد تیغ

لعنتم از حق بدو آید دریغ

 

کاشکی ـ ای من سگ هندوی او

کمترین سگ بودمی در کوی او

 

یا در آن تشویر، آبی گشتمی

در جگر او را شرابی گشتمی

اشعار عاشورایی

اشعار عاشورایی مولانا

حکیم مولانا هم در کتاب مثنوی معنوی ابیاتی به این شرح در باب واقعه کربلا دارد :

 

روز عاشورا نمی دانی که هست

ماتم جانی، که از قرنی بِه ست

 

پیش مؤ من کی بود این قصّه، خوار؟

قدر عشق گوش، عشق گوشوار

 

پیش مؤ من، ماتم آن پاکْ روح

شهره تر باشد ز صد طوفان نوح

 

چون که ایشان، خسرو دین بوده اند

وقت شادی گشت، بگسستند بند

 

سوی شادِرْوان دولت تاختند

کُنده و زنجیر را، انداختند

اشعار عاشورایی

اشعار عاشورایی حضرت حافظ

شیخ اجل در غزلی که با مطلع “زان یار دلنوازم شکریست با شکایت” در نهایت مهارت و زیبایی غزلی عاشورایی گفته است. آنجا که سرهای بریده ی بی جرم و جنایت اشاره می کند، بسیاری از ادیبان و کارشناسان بر این باورند که منظور حافظ، سر مبارک امام است و گوشه چشمی به حادثه کربلا داشته است.

اشعار عاشورایی

 محتشم کاشانی

می توان گفت که مشهور ترین اشعار عاشورایی را محتشم کاشانی سروده است. او قافله سالار شاعران عاشورایی است و مرثیه ۱۲ بندی اش ورد زبان عموم مردم است. “باز این چه شورش است که در خلق عالم است” را همه شنیده و خوانده ایم. این شعر،  تاثیر شگرفی بر شاعران چهار سـده اخـیـر داشـتـه و مـوجـبـات غـنـای کـمـّی و کـیـفـی شـعر عاشورا است. به جز آن، محتشم اشعار بسیار دیگری هم در زمینه عاشورا و وقایع کربلا دارد که به چند مورد از آنها اشاره می کنیم:

باز این چه شورش ست که در خلق عالم ست ؟

باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم ست ؟

کشتی شکست خورده طوفانِ کربلا

در خاک و خون تپیده میدانِ کربلا

کاش آن زمان، سُرادق گردون نگون شدی

وین خرگه بلندْ ستون، بی ستون شدی

بر خوان غم، چو عالمیان را صلا زدند

اوّل صلا به سلسله انبیا، زدند

چون خون ز حلق تشنه او، بر زمین رسید

جوش از زمین به ذِروه عرش برین رسید

اشعار عاشورایی

کسایی‌مروزی

«کسایی‌مروزی» جزو اولین شاعرانی است که در رثای امام حسین و واقعه‌ی کربلا شعر سروده و درواقع اولین سوگنامه کربلا در شعر فارسی توسط او سروده شد. کسایی در یکی از بهاریه‌های خود ضمن ستایش طبیع و شکوفایی آن بدلیل مصادف شدن بهار با واقعه عاشورا به بیان مقتل سومین امام شیعیان و یارانش می‌پردازد:

باد صبا درآمد، فردوس گشت صحرا              آراست بوستان را نیسان به فرش دیبا

آمد نسیم سنبل با مشک و با قرنفل                 آورد نامه گل باد صبا به صهبا

قمری به یاسمن بر، ساری به نسترن بر          نارو به نارون بر، برداشتند غوغا

گلزار با تاسف خندید بی تکلف                        چون پیش تخت یوسف رخساره زلیخا

گلشن چو روی لیلی یا چون بهشت مولی                   چون طلعت تجلا بر کوه طور سینا

سرخ و سیه شقایق هم ضد و هم موافق           چون مومن و منافق پنهان و آشکارا

یاقوت وار لاله، بر برگ لاله ژاله                           کرده بدو حواله غواص در دریا

عالم بهشت گشته، عنبر سرشت گشته             کاشانه زشت گشته، صحرا چو روی حورا

ای سبزه خجسته، از دست برف جسته            آراسته نشسته چون صورت مهنا

هم ننگرم سوی تو هم نگذرم سوی تو             دل ناورم سوی تو اینک چک تبرا

کاین مشکبوی عالم وین نوبهار خرم              برما چنان شد از غم چون گور تنگ و تنها

بیزارم از پیالهوز ارغوان لاله            ما و خروش و ناله، کنجی گرفته ماوا

دست از جهان بشویم، عز شرف نجویم           مدح و غزل نگویم مقتل کنم تقاضا

میراث مصطفی را فرزند مرتضی را             مقتول کربلا را تازه کنم تولا

آن میر سر بریده در خاک خوابنیده                از آب ناچشیده گشتهاسیر غوغا

بی شرم شمر کافر، ملعون سنان ابتر           لشکر زده بر او بر چون حاجیان بطحا

آن پنج ماه کودک، باری چه کرد ویحک                   کز پای تا به تارک مجروح شد مفاجا

بیچاره شهربانو مسقول کرده زانو                 بیجاده کرده لءلء بر درد ناشکیبا

آن زینب غریوان اندر میان دیوان                 آل زیاد و مروان نظاره گشته عمدا

بر مقتل ای کسایی برهان همی نمایی             گر هم بر این بپایی بی خار گشت خرما

مومن درم پذیرد تا شمع دین بمیرد                ترسا به زر بگیرد سم خر مسیحا

تا زنده‌ای چنین کن دلهای ما حزین کن           پیوسته آفرین کن بر اهلبیت زهرا

لینک کوتاه : https://dekhalat.com/?p=23851

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.