درگذشت جواد گلپایگانی یا محمدجواد نظری گلپایگانی در یکی دو هفته گذشته، خاطرات بسیاری را برای میانسالها و سالخوردههای ایرانی زنده کرد. خاطرات سریال پربیننده «آیینه عبرت» که در نیمه دوم دهه شصت یکی از پربینندهترین برنامههای تلویزیون بود و خود سریال و بازیگرانش شهرت و محبوبیتی به اندازه گیمآفترونز داشتند.شهرتی غیرقابل مقایسه با سریالهای پربیننده ایرانی در سالهای اخیر. در این مطلب به سرنوشت بازیگران سریال آینه عبرت می پردازیم.
سرنوشت بازیگران سریال آینه عبرت
در آن سالها، بدون حضور اینترنت و شبکههای اجتماعی، رادیو و تلویزیون و البته مطبوعات تنها وسایل اطلاعرسانی جمعی بودند ، گسترش و شهرت و پرطرفدار شدن مثل آب خوردن بود. آیینه عبرت روایت بخشی از زندگی در طبقات پایین جامعه بود که با معضل اعتیاد مواجه بودند. موضوعی که نه برای بینندگان تازگی داشت و نه در ساخت و اجرا اتفاق فوقالعادهای بود. اما همین اثر در برهوت آثار فرهنگی و سریالهای خوش آب و رنگ در تلویزیون توانست جایگاه ویژهای پیش هوادارانش پیدا کند.
احتمالا بسیاری از دختران دهه شصتی روی «علی» کراش داشتند و او را مرد رویاهایشان میدیدند.
این سریال از پروندههای ستاد مبارزه با مواد مخدر الهام میگرفت و داستان هر قسمتش متفاوت بود و بیشتر هم قرار بود ملت را نصیحت کند. سریال تا اعماق جامعه نفوذ کرد. نقل این خاطره برای فوتبالیها هم لابد جالب است که در آن سالها، هواداران استقلال برای اشاره به مشکلات اخلاقی مجتبی محرمی ستاره بیچونو چرای پرسپولیس به او عنوان «مجتبی آینه عبرت» داده بودند و با فریاد زدن همین نام در استادیوم روی اعصابش میرفتند. اما سریالی با این همه حاشیه و دیده شدن چه به کجا رسید و ستارههایش چه شدند.
محمود دینی
بازیگری که با ریش و چهره جوان محجوب، تیپ قهرمانان جنگ را داشت و دربارهاش شایعات زیادی به گوش میرسید، قبل از آیینه عبرت شتاخته شده نبود و به عنوان سیاهی لشگر با فیلم تیغ و ابریشم کیمیایی به سینما آمده بود. در آن زمان به دلیل شباهت دربارهاش میگفتند برادر شهرام شبپره است! او با وجود محبوبیت بیحدش بعد از این سریال هم نتوانست دوام زیادی در سینما و تلویزیون بیاورد که بخشی از آن به استعداد و توان بازیگری اندکش برمیگشت. محمود دینی که از پرسنل ستاد مبارزه با مواد مخدر بود، در سالهای بعد فعالیتهای سینمایی و فرهنگی زیادی کرد و حتی در دوره احمدینژاد یک کانال ماهوارهای راه انداخت که البته کارهایش نگرفت. او سالهاست که جلوی دوربین نرفته و بیشتر میتوان در برنامههای «نوستالژیبازی» تلویزیون و زمانیهایی که برای تعریف خاطرات دعوتش میکنند، او را دید. بازیگری که سال دیگر شصت ساله میشود.
جواد گلپایگانی
ماجرای او شیرینتر است. در زمان پخش سریال تقریبا همه باور داشتند که او یک معتاد واقعی است. شیوه بازی و «علی» گفتنهای کشیده و غمناکش از او چهرهای مفلوم ارائه میداد که هم دل همه را میسوزاند و هم حرص بیننده را درمیآورد.
محمدجواد نظری گلپایگانی قبل از این سریال هم بازیگر فیلم و سریالهای قابل اعتنایی بوده. او در سال ۸۰ تصادفی کرد که منجر به فوت فرد مقابل خودرویش شد و بابت این حادثه و دیهای که باید میپرداخت بیش از ۱۰ سال را در زندان گذراند. زندانی شدنی که باز هم برایش شاعات بسیاری به همراه داشت و خیلیها آن را به اعتیادش ربط دادند. جواد گلپایگانی پس از آزادی از زندان تلاش زیادی کرد به سینما برگردد. یک بار هم رفت در انتخابات ریاستجمهوری ثبت نام کرد (چی پیش خودش فکر کرده بود؟)! آقای گلپایگانی در ۱۴ اسفند ۱۴۰۱ در ۷۱ سالگی در اثر سکته قلبی درگذشت.
روح الله مفیدى
از بازیگران نقش اصلی سریال، شاید یکی از حرفهایترینهای مجموعه بود. روحالله مفیدی از بازیگران شناخته شده قبل از انقلاب بود از جوانی در تئاترها و فیلمهای زیادی بازی کرده بود که برای مثال میتوان از فیلم تنگسیر و سریال داییجان ناپلئونش نام برد. او در دهه شصت در تعداد بیشتری از فیلمهای مطرح همان دوره بازی کرد و در سریالهای معروفی مثل گل پامچال و همسران و هتل مرضیه برومند حاضر شد. معلوم است که در اغلب این سریالها او نقش مرد جاافتاده و پدر و پیرمرد را ایفا میکرد و تا اوایل دهه ۹۰ هم جلوی دوربین میرفت. روحالله مفیدی هم در همین سال ۱۴۰۱ در ۹۳ سالگی برای همیشه چشمها را بست.
مهری ودادیان
مهری ودادیان غلامحسینی برای ایرانیها نیاز به معرفی ندارد. بازی در فیلمها و سریالهای مختلف در نقشهای طنز و جدی، با چهرهای اغلب عصبانی و در هم از ودادیان تصویری آشنا برایمان ساخته است. او از سالها پیش از انقلاب تا آخرین سالهای زندگی مقابل دوربین یا روی صحنه بود و برای خودش پرونده قابل اعتنا و حسادتبرانگیزی برجا گذاشت.
ودادیان در بسیاری از فیلمهای دهههای اخیرش نقش زن سنتی و چادری را بازی میکرد که باید بار زندگی و غصه فرزندان و شوهران بیمسئولیت را به دوش میکشید. ناله و نفرینهای او در سریال آیینه عبرت هم بخشی از این کارنامه است. مهری ودادیان در سال ۱۳۸۹ در ۷۴ سالگی بر داستان زندگیاش نقطه پایان پذاشت.
در آیینه عبرت بازیگران مطرح دیگری مثل گیتی معینی، مرجانه گلچین، رضا بنفشهخواه، روحانگیز مهتدی و… هم بازی کردهاند.
بخشی از مصاحبه محمود دینی در برنامهی «پرانتز باز»
حدودا بیست و پنج، شش سال شاید هم بیشتر از مجموعهی «آینه عبرت» میگذرد، اما هنوز در برنامههای صدا و سیما دست و پا شکسته گذری به آن میزنند و نقد میکنند. از اینکه هنوز این سریال در خاطرات مردم عام و خود بچههای سینما و کارشناسها است خوشحال هستم و این برای من یک افتخار است. دربارهی شخصیت علی یا به طور کلی نقشهایی که ماندگار میشوند باید بگویم که این مساله به فیلمنامه و شخصیت فرد بستگی دارد.
من به اتفاق محسن شاهمحمدی بنیانگذار سریال «آینه عبرت» بودیم و سعی کردیم تا کار را از دل اتفاقاتی که در روز هست به شکل نمایش، تئاتر، فیلمنامه و کلیپها و مستندهایی که در همان سالها ساختیم درآوریم.
من بعد از مجموعهی «آینه عبرت» حدود هشت فیلم سینمایی هم بازی کردم که نقش اول بودم و فیلمهایم یکی پس از دیگری در سالهای خودش پرفروش میشد.
تهیه کنندهها همیشه میگفتند فیلمی را که با محمود دینی بسازیم ضرر نمیکنیم و سود هم به ما میدهد. مسئولین وقت صدا و سیما و وزارت ارشاد به ما خیلی کم لطفی کردند. آستین کوتاه میپوشیدم، تلویزیون من را میخواست؛ ریش صورتم را میزدم، تلویزیون من را میخواست؛ عکسهای من در کوچه و خیابان فروش میرفت و من این کار را نمیکردم.
مردم خودشان دوست داشتند و این عکسها را چاپ میکردند و میخریدند، اما من بازخواست میشدم. من عضو کوچکی از هنرمندان جامعهی سینما و تلویزیون هستم، اما مگر چقدر میتوانیم اینطور فشارهای روحی را تحمل کنیم. داستانهایی را برای من درست میکردند که خودم از خودم بدم میآمد. علیرغم میل باطنی من را با وجود ذوق و شوق و علاقهای که به این کار داشتم گوشه نشین خانه کردند. من هم تهیه کننده بودم؛ هم کارگردانی کردم، هم فیلمنامه مینوشتم، هم عکاسی میکردم، هم تدارکات صحنه بودم و تمام این کارها را با عشق و علاقهای که به این کار داشتم انجام میدادم.