کشف راز قتل های نوجوان ۱۵ ساله مشهدی که در اقدامی هولناک و شوکه کننده، مادربزرگ و پدرش را به قتل رساند و فیلم سلفی با اجسادشان گرفت.
صبح ۲۸ مرداد، امدادگران آتش نشانی مشهد، خود را به صحنه ای از حادثه آتش سوزی یک منزل در شهرک مهرگان رساندند که دود غلیظی محله را فراگرفته بود. و پس مهارازآتش سوزی اجساد یک زن و مرد را یافتند و با حضور پلیس بررسی دقیق تر دلیل آتش سوزی آغاز شد.
در گوشه و کنار محل حادثه آتش سوزی، سرنخ هایی از تعمدی بودن آتش سوزی پیدا شد. ماموران کلانتری شهرک مهرگان که به فرماندهی سرهنگ سعید شکاری به محل اعزام شده بودند با حفظ صحنه حادثه مراتب را به قاضی ویژه قتل عمد مشهد اطلاع دادند.
پشت پرده قتل فجیع در مشهد
با حضور شبانه قاضی دکتر حسن زرقانی در بولوار شهید کشمیری، تحقیقات قضایی آغاز شد. پزشکان قانونی هنوزعلت دقیق مرگ مرد ۴۵ ساله و مادر ۷۵ ساله اش را اعلام نکرده بودند .
تحقیقات غیرمحسوس با بازجویی از شاهدان ماجرا و اطرافیان قربانیان آتش سوزی ادامه پیدا کرد. و رد و پای جنایت در این آتش سوزی پیدا شد. و دستورات ویژه ای برای شناسایی عامل یا عاملان این جنایت هولناک صادر شد که قاضی متوجه غیبت نوجوان ۱۵ ساله (پسر مرد ۴۵ ساله) شد .بررسی های مقدماتی نشان داد: «احسان» پسر ۱۵ ساله مقتول و نوه پیرزن ۷۵ ساله، از مدتی قبل در کنار آن ها زندگی می کرد و اکنون اثری از او نیست. و دستور قاضی شعبه ۲۱۱ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد به کلیه مراکز انتظامی و امنیتی در سراسر کشور گزارش شد.
گروه کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی با هدایت سرهنگ جواد شفیع زاده (رئیس پلیس آگاهی) وارد عمل شدند و ردزنی های اطلاعاتی را شروع کردند.
همسر مطلقه مقتول (مادر احسان) ادعا کرد پسرش به شمال رفته است و از او خبری ندارد! اما اظهارات همراه با استرس او، کارآگاهان را قانع نکرد و برای شناسایی مخفیگاه نوجوان فراری به جستجو پرداختند
پدرم را به چند مدل کشته ام!
این نوجوان ۱۵ ساله تحت تعقیب که قرار بود برای رد گم کنی و فریب نیروهای انتظامی در یک مرکز ترک اعتیاد بستری شود با رصدهای اطلاعاتی دراستان مازندران دستگیر شد .
او فیلم های سلفی از صحنه قتل مادربزرگ و پدرش را در گوشی تلفن ذخیره کرده بود. ماموران امنیتی شمال کشور با دیدن این فیلم های هولناک سریعا مراتب را به مقام قضایی اطلاع دادند «احسان- الف» به مشهد انتقال یافت.
وی که به شیشه اعتیاد دارد، در همان بازجویی های اولیه به قتل مادربزرگ و پدرش اعتراف کرد و گفت: من فکر می کردم آن ها را به یک مدل کشته ام اما خودم وقتی فیلم های سلفی را دیدم تازه فهمیدم که پدرم را به چند مدل کشته ام!
قتل های نوجوان ۱۵ ساله مشهدی
اوگفت: من فرزند طلاق هستم اما از چند ماه قبل با پدرم زندگی می کردم ولی او نمی گذاشت پیش مادرم برگردم. پدرم از اتباع خارجی بود و مرا کنار خودش نگه داشت تا من بتوانم از طریق قانونی شناسنامه بگیرم و او هم با همین اسناد و مدارک، بتواند مجوز اقامت در ایران را دریافت کند. او مخارج اعتیادم را هم می پرداخت اما مرا هم کنترل می کرد و کتک می زد!
برای همین تصمیم گرفتم پدرم را بکشم! اول تردید داشتم ولی بعد به یکی از دوستانم زنگ زدم و از او درباره بهترین قرص های خواب پرسیدم. بعد هم به داروخانه ای در منطقه گلشهر مشهد رفتم و تعدادی قرص خواب آور خریدم!
گرفتن فیلم سلفی از صحنه قتل
قرصها را پودر کردم و داخل دوغ ریختم. آن روز صبح به بهانه رفتن به سرکار، از خانه خارج شدم وقتی بعد از مدتی به خانه برگشتم پدرم بیرون از اتاق به خواب رفته بود به طوری که اصلا تکان نمی خورد.
دوباره مقدار دیگری قرص را پودر کردم و با دوغ به خوردش دادم. مادربزرگم هم ازهمان دوغ ها نوشیده و به خواب رفته بود.
پدرم را با متکا خفه کردم و با هر دو پایم رویش ایستادم. وقتی که او را خفه کردم، مادربزرگم را بالای سرم دیدم. حتی فرصت فکر کردن نداشتم، پریدم و گلوی مادربزرگم را با دستانم فشردم تا این که او را هم خفه کردم
آنها را به داخل پذیرایی کشیدم و از خودم فیلم سلفی گرفتم. وبعد ظرف بنزین را از حیاط برداشتم و برای آن که آثار جرم را از بین ببرم و مرگ آن ها را در یک حادثه آتش سوزی جلوه بدهم، خانه را به آتش کشیدم.
بعد سوار پراید پدرم شدم و به جاده کلات رفتم! اما پشیمان شدم و خودرو را در همان جا رها کردم و با یک وانت نیسان به گلبهار جایی که مادرم زندگی میکند برگشتم. شب را در پارک خوابیدم و ظهر روز بعد پیش مادرم رفتم که با مرد دیگری ازدواج کرده است.
مادرم از رفتارم فهمید که حادثه ای اتفاق افتاده داده است ولی من چیزی به او نگفتم. سپس به ساری رفتم تا پیش یکی از دوستانم بمانم اما آن ها را پیدا نکردم. به طرف دریا رفتم و در مسیر به یک مرد هندوانه فروش گفتم می خواهم مواد بکشم! او هم پیک نیک و جا در اختیارم گذاشت.
لو رفتن فیلم سلفی از صحنه جنایت قتل های نوجوان ۱۵ ساله مشهدی
بعد از مصرف مواد به او اعتماد کردم و با تلفن همراه او با مادرم تماس گرفتم. مادرم به آن مرد هندوانه فروش گفت که مرا به یک مرکز ترک اعتیاد ببرد! او هم به بهانه خرید مرا به ساری کشاند که ناگهان چند نفر دست و پایم را گرفتند و مرا به کمپ بردند. آن جا در فلش گوشی تلفن فیلم هایی که از صحنه قتل پدرم گرفته بودم لو رفت و مرا به مشهد منتقل کردند و… .
تحقیقات بیشتر درباره این جنایات وحشتناک در مقابل دوربین گوشی تلفن همراه، با صدور دستورات ویژه ای از سوی قاضی دکتر زرقانی ادامه دارد .