کتاب در باب حکمت زندگی اثری است از آرتور شوپنهاور، فیلسوف شهیر آلمانی است که اولین بار در سال ۱۸۵۱ انتشار یافت.

این کتاب یکی از خواندنیترین و محبوبترین آثار اوست چون برخلاف آثار فلسفی خشک و سنگینش، به زبانی ساده و تأمل برانگیز دربارهی زندگی و چگونگی زیستن بهتر سخن میگوید.
شوپنهاور را بیشتر با فلسفه تاریکش میشناسیم. وی معتقد است در این دنیا همیشه شر بر خیر پیروز است و انسان تابحال در طول تاریخ نتوانسته به خوی حیوانی خودچیره شود. پس هرچه در تاریخ بوده جنگ و فساد و تاریکی بوده است. و به همین روال نیز تا بینهایت ادامه دارد.
او در این کتاب از فلسفهای میگوید که ما را به سمت سعادت سوق میدهد. اما نه آن سعادتی که ما میشناسیم. بلکه سعادت را به شیوه ی دیگر برای ما بازگو میکند.

شوپنهاور در این کتاب تلاش میکند به این پرسش پاسخ دهد که
«چگونه میتوان یک زندگی خوب و سعادتمندانه داشت؟
او به جای تکیه بر آموزههای دینی یا اخلاقی، از دیدگاهی واقعگرایانه و فردگرایانه، توصیههایی برای رسیدن به رضایت در زندگی ارائه میدهد.
شوپنهاور در این کتاب به آموزههای زیادی درباره زندگی و ارتباط ما با دیگران و حتی ارتباط ما با خودمان میپردازد و مابین حرفهایش از سخنهای دیگر فیلسوفان هم وام گرفته است تا موضوع روشنتر شود .
کتاب در باب حکمت زندگی در شش فصل نوشته شده است که عبارت اند از :
یک:تقسیم بندی موضوع
دو:درباره آن چه هستیم
سه:درباره آنچه داریم
چهار:درباره آن چه می نماییم
پنج:اندرزها و اصول راهنمای عمل
شش:درباره تفاوت های سنگین گوناگون
بخشهای اصلی کتاب :
آنچه هستیم (شخصیت و ذات فردی) :
شوپنهاور معتقد است شخصیت و سرشت درونی ما مهمترین عامل در خوشبختی است.
. کسی که روحی آرام، خردمند و غنی دارد، حتی در سختترین شرایط، از درون آرامش دارد
ثروت بیرونی نمیتواند خلأ درونی را پر کند.
آنچه داریم (داراییها و ثروت):
دارایی برای تأمین نیازهای پایهای زندگی مهم است، اما بعد از رسیدن به حدی معقول، نقش آن در خوشبختی کمرنگ میشود.
زندگی ساده و بیتکلف، با دارایی معتدل، بیشتر به شادی میانجامد تا تجمل و ولخرجی.
آنچه مینماییم (اعتبار اجتماعی و دید دیگران):
شوپنهاور نسبت به شهرت، مقام و نظر دیگران بسیار بدبین است.
او میگوید توجه بیشازحد به قضاوت دیگران باعث اضطراب و نارضایتی میشود.
بهتر است آدمی به خود تکیه کند، نه به تحسین یا نقد دیگران.
نقل و قول هایی از کتاب :
- خوشبختی نه در داشتن، بلکه در بودن است
چیزی که هستیم، درونمان، شخصیت و بینشمان، نقش مهمتری از هر ثروت و موفقیت بیرونی دارد.
- نیمی از بدبختیهای ما از آن روست که به دیگران اجازه میدهیم دربارهی ما قضاوت کنند.
- ارزش انسان به آن چیزیست که در درون اوست، نه آنچه دیگران از او میپندارند.
- تفاوت میان خودپسندی و غرور در این است که غرور اعتقاد راسخ به ارزش فوقالعاده خویش در زمینهای خاص است. اما خودپسندی، خواستِ ایجاد چنین اعتقادی در دیگران است و معمولا با این آرزوی نهان همراه است که در نهایت، خود نیز بتوانیم به همان اعتقاد برسیم. بنابراین غرور از درون انسان نشات میگیرد و در نتیجه، قدردانی مستقیم از خویش است. اما خودپسندی کوششی است برای جلب قدردانی از بیرون، یعنی دستیابی غیر مستقیم به قدردانی است. از این رو، خودپسندی آدمی را پرگو، و غرور کم گو میکند.
- آبرو از حیثِ عینی، عقیده دیگران در خصوص ارزش ماست و از نظر ذهنی، بیمِ ما از عقیده دیگران است.
شوپنهاور تاکید دارد که
رنج جزء جداییناپذیر زندگی است و باید آن را پذیرفت، نه اینکه از آن گریخت .