تعداد سازهای اصیل ایرانی بسیار بیشتر از حد تصور است و متاسفانه برخی از آنها در طول زمان یا از بین رفته اند و یا بسیار کمرنگ شده اند. ما در این فرصت، به معرفی ۷ ساز مشهور و شناخته شده ایرانی خواهیم پرداخت.
موسیقی تاریخی به قدمت عمر انسان دارد و چه بسا پیش از حضور بشر در زمین هم صداها و اصوات بسیاری در جهان وجود داشته است. یکی از نشانه های تمدن و قدمت تاریخی و فرهنگی در هر کشوری، سازهای انحصاری آن کشور هستند.
سازها نشان دهنده آن هستند که مردم یک منطقه، چه فرهنگی داشته اند و مراسم های آیینی خود را چگونه برگزار می کرده اند. کشورمان ایران در این زمینه نیز همچون ادبیات، حرفهای زیادی برای گفتن دارد. ما مردمانی با تاریخی غنی و ارزشمند هستیم که موسیقی همواره جایگاهی خاص در آن داشته است.
ایران جزء معدود کشورهای جهان است که بیش از ۵ ساز بومی دارد. سازهایی که هرکدام قصه هایی عمیق از سالیان گذشته به همراه دارند و با نوای دلنشینشان، خاطراتی بی نظیر از فرهنگ و تاریخ مردمان مناطق مختلف این پهنه سحرآمیز بیان می کنند. تعداد سازهای اصیل ایرانی بسیار بیشتر از حد تصور است و متاسفانه برخی از آنها در طول زمان یا از بین رفته اند و یا بسیار کمرنگ شده اند. ما در این فرصت، به معرفی ۷ ساز مشهور و شناخته شده ایرانی خواهیم پرداخت.
کمانچه، سوز سینه مادرهای لر
کمانچه یکی از سازهای مهم و اصیل ایران است که نوای آن با آواز خوش لری عجین شده است. ابونصر فارابی اولین کسی که بود که از کمانچه در کتابش نام برد. این ساز در دوران صفویه و قاجاریه بسیار مورد توجه بود و تصویر آن در دست نوازنده ای در دیوار نگاره بزم کاخ چهلستون اصفهان هم به چشم می خورد. روح ا… خالقی آهنگ ساز سرود«ای ایران»، در کتاب«سرگذشت موسیقی» درباره سرنوشت پر فراز و نشیب این ساز می گوید «کمانچه بعد از دوره مظفرالدین شاه و وارد شدن ویولن به ایران به آرشه که یک کلمه فرانسوی است، تغییر نام داد. کمانچه کش ها یک سیم را به تقلید از ویولن به کمانچه اضافه کردند و معلم ویولن شدند.
کمانچه تا مدت ها مغلوب ویولن بود تا این که علی اصغر بهاری در دهه ۳۰ تصمیم گرفت به تیمار آن بپردازد. او بعد از تشکیل کلاس آموزش کمانچه برای ویولنیست های ماهر، کمانچه را جان دوباره بخشید و شاگردان بسیاری را مسحور کمانچه نوازی کرد». متاسفانه کشور آذربایجان، کمانچه را در کنار چند ساز ایرانی دیگر به نام خود ثبت کرده بود.
اما کمیته بین الدول میراث ناملموس یونسکو در آبان ماه گذشته به ثبت «کمانچه» رأی مثبت داد و «هنر ساختن و نواختن کمانچه» به صورت مشترک با آذربایجان بررسی و ثبت شد. اما مگر می توان هنرنمایی استاد کیهان کلهر را با ساز کمانچه دید و چیزی به جز ایرانی الاصل بودن این ساز را متصور شد؟!
ساز ایرانی نی
“بشنو از نی چون حکایت می کند” این تک مصرع به خوبی نشان دهنده ی قدمت ساز نی در تاریخ کشورمان است. در کاخ چهلستون اصفهان نیز تصویر نواختن نی در دیوار نگاره ها دیده می شود.
نایب اسدا… اصفهانی فرزند حسین خان، نوازنده معروف نی در دوره قاجار، وقتی به همراه ناصر الدین شاه به کاخ ملکه انگلیس می رود آن چنان زیبا نی می نوازد که ملکه وقت انگلیس بی اختیار و مسحور نوای نی، گردنبندش را به گردن نایب می اندازد و می گوید:« باید اعتراف کرد این مرد ایرانی با چوبی خشک که بیش از چند سوراخ در آن دیده نمیشود چنان غوغایی به پا کرد که تمامی سازهای پیشرفته امروزی را منهدم ساخت».
در آخرین نشست شورای ثبت ملی آثار تاریخی کشور در اسفندماه ۱۳۹۶، پرونده مهارت «نی هفت بند و شیوه نینوازی اصفهان» مطرح شد و به تصویب رسید. ترکیه هم ساز نی دارد که البته از نوع ۹بند است. لذا می توان نی ۷ بند را به عنوان ساز ایرانی در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت کرد.
ساز ایرانی تار
تار، ساز خوش صدای ایرانی هم از زمان فارابی وجود داشته و صفی الدین ارموی آن را کامل تر کرده است. البته تار به شکل امروزی، اولین بار در دوره قاجار دیده شده است. روحا… خالقی در کتاب سرگذشت موسیقی میگوید: تار به همراه نام سازهای دیگر، در شعر فرخی سیستانی شاعر ایرانی (۴۲۹– ۳۷۰) ذکر شده:«هر روز یکی دولت و هر روز یکی غژ / هر روز یکی نزهت و هر روز یکی تار» شش سال پیش کشور آذربایجان، «روش های نوازندگی و اجرای ساز تار» را به نام خودش در فهرست میراث ناملموس یونسکو ثبت کرد.
آذربایجانی ها چند سال پیش تصویر تار را به اسکناس های خود هم اضافه کردند. این در حالی است که هنگام ثبت ردیف موسیقی دستگاهی ایران در سال ۲۰۰۹ در یونسکو عنوان شد که مجموع ردیفهای موسیقی با سازهایی چون تار، کمانچه، نی و سنتور اجرا میشود. لذا تار در پرونده مربوط به ردیف، به نام کشورمان ثبت شده است.
ساز بربط
بربط یا بربت، به نوعی بم ترین ساز زهی ایرانی است. این ساز بعد از حمله اعراب به ایران وارد کشورهای عربی شد و آن ها به این ساز «عود» به معنای پوشیده شده از چوب می گویند. باعث تاسف است بگوییم که بسیاری از هم وطنان ما، بربط را به عنوان عود شناخته و آن را یک ساز ترکیه ای یا عربی تلقی می کنند.
این درحالی است که عود عربی کاسه ای بزرگ تر از بربت دارد و از ترکیب آن با تار در اسپانیا، سازی به نام گیتار ساخته شده است. حافظ، مولانا، خیام و فردوسی از بربت یا رود در اشعار خود گفته اند.
به طور مثال فردوسی سروده است:« بزرگان به شادی بیاراستند/ می و رود و رامشگران خواستند». این ساز در دوره ای مهجور ماند و بعد از تشکیل هنرستان عالی موسیقی، استادان سه تار نواز ایرانی آن را احیا کردند. کشورهای لبنان، سوریه، عراق و همچنین ترکیه، بربط را نیز همچون بسیاری از مفاخر ایرانی، به نام خود ثبت کرده اند.
ساز ایرانی سنتور
« از سازهای ایرانی به شکل ذوزنقه که دارای سیمهای بسیاری است و با دو زخمه چوبی نواخته میشود» این تعریف دهخدا از ساز سنتور است. کهن ترین نشانه از سنتور به یک سنگ تراشی به جا مانده از دوران آشوریان و بابلیان برمی گردد.
علی بن حسین مسعودی در کتاب« مروج الذهب»، هنگام شرح اوضاع موسیقی در دوران ساسانی نام این ساز را آورده است. سنتور در آثار فارابی هم نام برده شده است و حتی نقاشی زنی در حال نواختن سنتور در کاخ هشت بهشت اصفهان از دوران صفوی به جامانده است.
داریوش پیرنیاکان، سرپرست تیم تهیه کننده و تدوین پرونده ثبت کمانچه در فهرست میراث ناملموس یونسکو که در حال جمع آوری پرونده بربط نیز هست، این خبر خوش را داده است که پس از ثبت بربط، تلاشهای لازم برای ثبت سنتور به عنوان ساز ایرانی شروع خواهند شد. امیدوارم این اتفاق هرچه زودتر بیفتد، پیش از آن چین در این زمینه موفق شود!
ساز تنبور
تنبور از آن دسته سازهای ایرانی است که کمتر کسی را می توان یافت که محصور لحن و نوای عرفانی آن نشود. این ساز قدمتی ۶۰۰۰ ساله دارد. این را مجسمه ای که هنگام حفاری در حوالی مقبره حضرت دانیال نبی، واقع در شوش، به دست آمده است، تایید می کند. در این تصویر، دو مرد نوازنده وجود دارد که یکی از آنها تنبور می نوازد.
تنبور ساز محلی و باستانی منطقه کرمانشاهان است که تا کنون ۷۲ مقام مجازی و حقانی برای آن تعریف شده است. علیاکبر مرادی، نوازنده برجسته تنبور به گردآوری و انتشار این مقامها پرداخته است. شیوه ساخت ساز تنبور کرمانشاهان، در فهرست میراث ملی به ثبت رسیده اما هنوز ثبت جهانی نشده است. تنبور از جمله سازهای زهی است که در غرب تهران به ویژه کرمانشاه و کردستان نواخته میشود.
کسانی چون سیدخلیل عالی نژاد، کیخسرو پورناظری و علی اکبر مرادی، این ساز مقامی را به یک ساز سنتی تبدیل کرده و در فراگیرشدن و معرفی آن به علاقه مندان در سراسر ایران نقش داشتهاند. متاسفانه ترکیه اخیرا درصدد ثبت این ساز به نام خود بوده است که امیدواریم شاهد چنین اتفاقی نباشیم.
ساز ایرانی دف
و اما در ادامه معرفی سازهای ایرانی، می رسیم به دف. یک ساز شاد و مملو از ریتم که در واقع “دپ” بوده است. دف کلمه ای عربی است که وارد فرهنگ پارسی شده و به مرور جا افتاده است. اساساً ساز دف با نامهای مختلفی در ایران و دیگر کشورهای آسیای غربی وجود دارد و ساخت آن ها تفاوت چندانی با هم ندارد و فقط در اندازه و نوع پوست و چوب و برخی از نامهای آن، ممکن است متفاوت باشد. مثلا در خراسان، کرمان، اصفهان و کاشان به آن دَپ می گویند یا در جمهوریهای ترکمنستان، آذربایجان و ارمنستان به آن دپ گفته می شود.
در برخی از مناطق ایران، افغانستان، تاجیکستان، ازبکستان و ترکیه هم به این ساز، دایره گفته می شود. دف نوازی در جای جای ایران متدوال است اما در کردستان جایگاهی ویژه تر دارد. بیژن کامکار به عنوان یکی از برجسته ترین دف نوازان ایرانی شناخته می شود که سالها در زمینه نواختن و آموزش این ساز تلاش کرده است. اخیرا از لوح ثبت ملی ساختن و نواختن دف در کردستان رونمایی شد و بنا بر ادعای بیژن کامکار، این ساز فاصله زیادی تا جهانی شدن ندارد.