مرد جوانی که در حادثهای هولناک پدر زن و مادر زنش را به قتل رساند و همسرش را نیز زخمی کرد، در بازجوییها مدعی شد که به خاطر هزینه بالای ایمپلنت دندانهای همسرش دست به جنایت هولناک زده است.
ساعت یک ظهر دوشنبه ۳۱ شهریور؛ افرادی که از خیابانی در حوالی شهرک ولیعصر عبور میکردند چشمشان به مردی افتاد که در بالکن طبقه چهارم ایستاده و بیوقفه فریاد میکشید. دست، پا، صورت و لباسهای این مرد خونآلود بود و یک چاقو هم در دستش داشت. مرد جوان فریاد میزد: «زنگ بزنید به پلیس؛ من آدم کشتهام».
فریادهای پر از خشم مرد جوان رهگذران را یکی یکی در محل میخکوب میکرد و همسایهها هم کم کم از خانه و مغازه بیرون میآمدند و به جمع تماشاچیان اضافه میشدند. لباسهای آغشته به خون مرد جوان و چاقوی خونینی که در دست داشت همگی حکایت از آن داشت که مرد عصبانی حادثه خونین را رقم زدهاست. بنابراین با اعلام این خبر از سوی اهالی محل به سرعت تیمی از مأموران کلانتری شهرک ولیعصر راهی محل حادثه شدند.
قتل پدر و مادر زن و زخمی کردن همسر
مأموران پلیس وقتی پای در طبقه چهارم ساختمان مسکونی گذاشتند، متوجه شدند مرد چاقو به دستی که در گوشهای از پذیرایی نشستهبود، حمام خون به پا کردهاست. مأموران همان ابتدای اتاق پذیرایی با پیکر خونین و نیمه جان زن جوانی روبهرو شدند که سعی داشت خودش را به در ورودی برساند و درخواست کمک کند.
کمی آنطرفتر مأموران پلیس جسد بیجان و خونین مرد و زن میانسالی را کشف کردند که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بودند. بدین ترتیب مأموران پلیس با حفظ صحنه حادثه و دستگیری مرد چاقو بدست موضوع را به بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران اطلاع دادند و دقایقی بعد هم قاضی ساسان غلامی همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پای در قتلگاه زن و مرد میانسال گذاشتند.
مرد جوان که با ضربات چاقو باعث مرگ پدرزن و مادرزنش شده است برای تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران اداره ۱۰ پلیس آگاهی تهران قرار گرفته است و همسر این مرد در بیمارستان تحت درمان قرار دارد
اعتراف داماد به قتل پدر و مادر زن
حمید ۳۰ ساله در اعترافاتش در همان صحنه جرم گفت: با برادر همسرم در یک اداره کار می کردیم و ۲ سال قبل از طریق او با خانواده همسرم آشنا شدم و به خواستگاری زنم رفتم و ازدواج کردیم.
پدرزنم یک ساختمان ۴ طبقه داشت و بعد از ازدواج از من خواست که در طبقه چهارم آن ساختمان زندگی کنیم و پدرزنم در طبقه دوم همان ساختمان زندگی می کردند.
در این سالها با همسرم اختلافاتی داشتم که بیشتر اوقات همسرم به طبقه دوم ساختمان می رفت و دعواهایمان را به پدر و مادرش توضیح می داد یا اینکه با سر و صداهایمان پدر و مادرش متوجه ماجرا می شدند و پدرزن و مادرزنم در زندگی مان دخالت های زیادی می کردند که مرا عصبانی و خسته کرده بود.
درگیری مرگبار بخاطر ایمپلنت دندان همسر
حمید در خصوص روز جنایت گفت: صبح روز حادثه همسرم عنوان کرد که می خواهد دندانش را ایمپلنت کند و از من پول می خواست که وقتی هزینه ایمپلنت دندان را فهمیدم به او گفتم که این پول را ندارم و برای این کار با برادرش تماس می گیرم و پول قرض می گیرم که با من بحث کرد که اگر پول نداشتی چرا زن گرفتی؟! مگر من با برادرم ازدواج کردم که می خواهی از او پول بگیری و بین مان بحث بالا گرفت و سپس برای رفتن به محل کارش که در در یک بیمارستان کار می کرد از خانه خارج شد.
عصبانی بودم و به جلوی در بیمارستان رفتم و شروع به داد و بیداد کردم که حراست آنجا مرا از بیمارستان خارج کرد و به خانه بازگشتم، دقایقی بعد همسرم همراه مادرش به خانه آمدند و درباره اینکارم با من بحث کردند که بین ما درگیری لفظی صورت گرفت و دقایقی بعد پدرزنم وارد خانه شد و وقتی از ماجرا با خبر شد ۲ سیلی به گوشم زد و من آنجا بود که از خودم بیخود شدم.
دیگر کنترلم را از دست داده بودم که با چاقو فکر کنم ۱۰ ضربه به پدرزنم زدم و سپس با چاقو ضرباتی به مادرزنم زدم که در این درگیری خونین همسرم سعی داشت مانع چاقو زدنم شود که او نیز هدف ضربات چاقو قرار گرفت.
متوجه نبودم چه کار می کنم که در این ضربات دیوانه وار که به پدر زن و مادرزنم می زدم خودم نیز زخمی شدم، دیوانه شده بودم که بالکن خانه رفتم و با فریاد به مردم می گفتم که من قاتل هستم که خیلی زود پلیس وارد خانه شد و من دستگیر شدم.