فروردین ۹۷، راهداری و پلیس هشدار داده است که به خاطر تندباد شدید در آذربایجان غربی مردم از خانه هایشان خارج نشوند اما یک گروه چهل نفره ایرانی، افغانستانی، پاکستانی و چند نفر تبعه کشورهای دیگر به این هشدارها توجه نمیکنند و با یک ماشین به سمت مرز می روند . پس از طی مسیری همه از ماشین پیاده میشوند و باید بقیه مسیر را پیاده بروند.
آدریان و سلیمه که یکی شهروند آلمان و دیگری شهروند ایتالیا که اصالتا تونسی است هم در این گروه حضور داشتهاند. آدریان متولد ۱۷ مرداد ۱۳۶۹ و همسرش متولد ۲۲ اردیبهشت ۱۳۷۸ به تازگی در آلمان ازدواج کرده و برای ماه عسل به ترکیه رفته بودند، اما حالا ماههاست که گم شدهاند.
سرگذشت عجیب زوجی که نتوانستند به داعش بپیوندند
آدریان و سلیمه در آلمان دوستی به نام زمان یلجین داشتهاند وهر سه عضو یک مسجد سلفی، بعد از ترک آلمان در آنتالیای ترکیه به یکدیگر پیوستهاند و میخواستهاند به افغانستان بروند.
سفر آدریان و سلیمه به آنتالیا برای ماه عسل، پوشش بوده است. دو مرد و زن همراهشان از آنتالیا به قونیه و از قونیه به آنکارا میروند، از آنجا به سمت دوقوبیاز شهر کوچکی در شرق ترکیه حرکت میکنند، تمام این مسیر را با اتوبوس و پای پیاده پشت سر میگذارند و در این شهر عباس را ملاقات میکنند که قول میدهد آنها را از مرز رد کند و به ایران ببرد
قسمت زیادی از مسیر ۳۸ کیلومتری از دوقبیاز به سمت مرز بازرگان را با ماشین طی میکنند، نزدیکی مرز ایران پیاده میشوند و بعد از یک پیادهروی طولانی از بین بوتهها، صخرهها و جویبارها و بعد از ساعتها راه رفتن، به جاده میرسند، از آنجا سوار ماشین میشوند و چند شب را هم در خانه یک خانواده کُرد میگذرانند.
آنها بعد از چند روز ماندن در خانه یک خانواده با تاکسی به نزدیکی تهران میرسند و در جایی ساکن میشوند. سلیمه میگوید شبیه یک کمپ بوده است: جای بزرگی بود با دروازهای که بسته میشد و چندین نفر دیگر هم آنجا بودند.
توضیحات سلیمه شبیه به یک مرکز ترک اعتیاد است، اما قبل از اینکه برنامهشان عملی شود، تنها سه روز بعد از رسیدن سلیمه، آدریان و زمان به این کمپ در حاشیه تهران، پلیس این محل اسکان غیرقانونی را پیدا میکند.
اما روشن نیست که او و همسرش چطور در این عملیات پلیسی دستگیر نمیشوند. اما راهنما و برنامهریز سفر در این عملیات بازداشت میشود.
سلیمه و آدریان با پاسپورتهایی که مهر ورود ندارد در ایران تنها ماندهاند
دی ۱۳۹۶ سلیمه و آدریان با پاسپورتهایی که مهر ورود ندارد در ایران تنها ماندهاند و راهنمای آنها بازداشت شده است.
آنها به قم می روند. و به نظر میرسد که از این سفر به عنوان پوششی برای ادامه حضور در ایران استفاده میکنند. بعد از قم به شیراز می روند. اقامت آنها در قم و شیراز حدود دو ماه و نیم طول میکشد، و راهی به سمت افغانستان پیدا نمیشود. اسفند ۹۶، این زوج سلفی بالاخره تصمیم میگیرند از همان راهی که آمدهاند ایران را ترک کنند.
مادر آدریان میگوید برای اولین بار از شروع سفر او ۲۵ اسفند ۹۶ تماسی از پسرش داشته که به او خبر داده است که به خانه برمیگردم.
آدریان و سلیمه از شیراز به ارومیه میروند و آنجا آدمبر دیگری را پیدا می کنند که قول میدهد آنها را از مرز غربی ایران به ترکیه رد کند.
روز ششم فروردین ۹۷ هواشناسی و راهداری هشدار دادهاند که مردم حتی از سفرهای ضروری جادهای پرهیز کنند، آدمبر سلیمه و آدریان آنها و حدودا ۴۰ نفر دیگر را به مرز میبرد.
مسافران وسط کوهستان به حال خود رها شدند
سلیمه طی توضیحاتش برای پلیس آلمان میگوید: حدود ۱۵ دقیقه با یک ماشین بزرگ از شهر دور شدیم و باقی راه را پیاده رفتیم. برنامه قاچاقچیان این بوده که حدود ۴۰ نفر مسافر غیرقانونی همراهشان را که شامل اتباع ایران، افغانستان، پاکستان و … بودهاند را به شهر هاکاری برسانند. مسیر، حدود ۱۸۰ کیلومتر است و با ماشین تقریبا سه ساعت طول میکشد. میدانیم که مسافران بخشی از این مسیر را با ماشین طی کردهاند، اما در باقی راه باید به پاهایشان اتکا میکردهاند؛ آن هم در روزی که مسیر حتی برای خودروهای مجهز به زنجیر چرخ هم خطرناک بوده است.
بعد از چهار پنج ساعت پیادهروی که قطعا برای رسیدن به هاکاری یا حتی یاکسکوا شهری دیگر در ترکیه که نسبت به هاکاری به مرز ایران نزدیکتر است، کافی نبوده، مسافران جایی وسط کوهستان و به احتمال زیاد در فاصله زیادی با مرز ایران و ترکیه در خاک ایران به حال خود رها شدهاند.
حدود ۴۰ نفر مسافر غیرقانونی در اثر سرما از بین رفتهاند
سلیمه گفته است که شوهرش در این سرما چنان بیمار میشود که در دستان او جان میسپارد، اما وقتی پلیس به او میگوید که روی بدن شوهرش آثار ضرب و جرح دیده شده است، حرفش را عوض میکند و مدعی میشود در ایران مورد ضرب و جرح قرار گرفته و در بیمارستان از دنیا رفته است.
در این رهاشدن تعداد زیادی از حدود ۴۰ نفر مسافر غیرقانونی در اثر سرما از بین رفتهاند، بالاخره نیروهای مرزی دسته رهاشده را پیدا کردهاند، آنها که هنوز میتوانستهاند راه بروند و سالم بودهاند را بازداشت کردهاند و آنها که نمیتوانستهاند راه بروند یا از سرمازدگی مردهاند را به بیمارستان امام خمینی ارومیه منتقل کردهاند.
سلیمه در تعریف ماجرا برای مادر آدریان گفته است که چند هفته در این کمپ در بازداشت موقت بوده است. در این کمپ، مامورانی که سلیمه نمیداند برای کدام نهاد کار میکردهاند عکسی از جسد آدریان در سالن اجساد بیمارستان امام خمینی ارومیه را به او نشان میدهند و او تایید میکند که جسد متعلق به شوهر اوست.
پدر و مادر سلیمه وقتی مدتها از سلیمه بیخبر میمانند با این تصور که او در ایران گم شده برای پیدا کردنش وکیل میگیرند. دو وکیل در شهر ارومیه وکالت سلیمه را به عهده میگیرند که هیچ کدام تمایل چندانی به ارائه توضیح درباره پرونده سلیمه ندارند. فقط تایید میکنند که سلیمه چند هفته در ارومیه در بازداشت بوده و بعد از آن به تهران منتقل شده و چند هفته هم در زندان اوین بازداشت بوده، اما بعد از تشکیل دادگاه حکم به استرداد او داده شده و سفارت ایتالیا در تهران، انتقال او از ایران به ایتالیا را به عهده گرفته است.
سلیمه از زندان آزاد و تحویل سفارت ایتالیا میشود
سلیمه در ۱۰ خرداد ۹۷ از زندان آزاد و تحویل سفارت ایتالیا میشود و در ۱۴ خرداد ایران را به مقصد ایتالیا ترک میکند. از آنجا به آلمان برمیگردد و دوباره ازدواج میکند، اما توسط پلیس احضار میشود تا درباره مرگ آدریان و سفرش به ایران توضیح دهد. او حالا در آلمان منتظر است تا به دلیل تلاش برای پیوستن به داعش محاکمه شود.
جسد آدریان قلب و کبد نداشته است
جسد آدریان بعد از طی تشریفات پزشکی قانونی در بیمارستان امام خمینی ارومیه مومیایی میشود، مجوز دفن آن صادر میشود و به تهران فرستاده میشود. و جسد به سفارت تحویل داده میشود تا به آلمان فرستاده شود.
وقتی جسد آدریان به آلمان میرسد، این سوال پیش میآید که قلب و کبد جسد کجاست.
جسد آدریان در شهر محل زندگیاش به خاک سپرده شده .
زمان یلچین هم در تهران بازداشت شده است، به دلیل ورود غیرقانونی به کشور محاکمه و به پنج سال حبس محکوم شده، اما بعد از طی نیمی از این مدت آزاد و از ایران اخراج شده است.