• امروز : یکشنبه - ۴ آذر - ۱۴۰۳
  • برابر با : 23 - جماد أول - 1446
  • برابر با : Sunday - 24 November - 2024
30

جزییات خودکشی شیلر رسولی زن مریوانی از دست مرد همسایه

  • کد خبر : 43278
  • 13 سپتامبر 2022 - 23:47

چند روز پیش شیلر رسولی زن مریوانی برای فرار از تجاوز مرد همسایه خودش را از پنجره به بیرون انداخت و اکنون جزییات این حادثه دردناک توسط شاهدان و همسر او این حادثه بازگو شده است.

جزییات خودکشی شیلر رسولی زن مریوانی

یکی از همسایه های نزدیک شیلر در باره این موضوع گفت: من همسایه شیلر و گوران (مرد متجاوز) هستم. او مرد خوبی نبود و سابقه‌دار و خلافکاربود؛ شلیر زن خوب و با وقاری بود. او با دختر و پسر کوچکش تنها زندگی می‌کرد. شوهرش او در عراق کارگری می‌کرد. . شلیر یک پراید داشت روز قبل از حادثه، گوران به خانه شلیر رفته و سراسیمه گفته است همسرش مریض است و باید سریع او را بیمارستان ببرند و قبول کرد و با هم همسر گوران را به بیمارستان رساندند. شلیر خیلی زود به خانه برگشت، چون فرزندانش در خانه تنها بودند. فردای همان شب، حدود ساعت یک بامداد، دوباره گوران به خانه شلیر رفت و سراسیمه‌تر از قبل از او خواست دوباره همسرش را به بیمارستان برسانند. شلیر هم قبول کرد. همسایه‌ها هم شاهد بودند که او به خانه شلیر رفت و گفت که همسرش مریض است.

وقتی شلیر از خانه بیرون آمد گوران به او گفت که همراهش به طبقه دوم بروند و همسرش را از خانه بیرون بیاورند. شلیر هم اعتماد کرد. اما وقتی وارد خانه شد، دید همسر گوران در خانه نیست. انگار همسرش را به‌خاطر مریضی به خانه مادرش فرستاده بود. شلیر متوجه نیتش می‌شود و خودش را از بالا به پایین پرت می‌کند.

حتی هنگام داد و فریاد، همسایه‌ها بیرون می‌آیند و به او می‌گویند که به پلیس زنگ زده‌اند. اما شلیر طاقت نیاورد و منتظر پلیس نشد و خودش را به پایین پرت کرد. حالا شوهرش به ایران آمده و شوکه است. بچه‌هایش بی‌مادر شده‌اند. زندگی‌شان نابود شده است.

همسر گوران باردار بود

 من شنیده ام که همسر گوران باردار بود و به‌خاطر مشکلات بارداری به بیمارستان رفته بود. حالا گوران دستگیر شده است و بازجویی از او ادامه دارد. ولی ما خواستار مجازات سریع این مرد هستیم. شلیر و خانواده‌اش نابود شده‌اند. این مرد جزو اراذل این منطقه بود. قاچاقچی و دزد بود. اصلا کار اصلی‌اش موتور دزدی بود. برای همین می‌خواهیم هرچه زودتر اعدام شود تا همه از دستش راحت شوند.

جزییات ماجرا از زبان همسر شیلر رسولی

همسر شیلر رسولی می گوید : ما در مریوان زندگی می‌کنیم من ۲ روز قبل از حادثه برای کار به عراق رفته بودم. برادرزنم زنگ زد وگفت باید برگردم مریوان شلیر افتاده و پایش شکسته. همان لحظه فهمیدم که اتفاق تلخی رخ داده و قسمش دادم که راستش را بگوید. پس از آن بود که ماجرا را برایم تعریف کرد و دنیا روی سرم خراب شد.

همسایه روبه‌رویی ما مردی به اسم گوران بود. او و همسرش در خانه‌ای ۳طبقه زندگی می‌کردند و همسر من همسر گوران را می‌شناخت. ۲روز قبل از حادثه، همسر گوران مریض شده و از حال رفته بود. آن روز اگر شلیر به دادش نمی‌رسید معلوم نبود چه بلایی به سرش می‌آمد. او را به بیمارستان برد و همه هزینه‌های بیمارستان را هم خودش پرداخت کرده بود.

پسرم می‌گوید آنها در خانه خواب بودند که زنگ در به صدا درآمد. ساعت حدود یک و نیم بامداد بود. پشت در، گوران بود. او به شلیر گفت که همسرش دوباره مریض شده و از هوش رفته است. بعد خواست به کمکش بیاید اما شلیر به او گفت که دیروقت است و او باید به اورژانس زنگ بزند. اما گوران رفت اما دوباره برگشت وگریه و التماس ‌کرد شلیر که نگران شده بود قبول کرد که به خانه آنها برود اما از پسرم خواست که او هم بیاید.

پسرم می‌گوید که به سمت خانه گوران رفتند اما پس از اینکه همسرم وارد شد و از پله‌ها بالا رفت تا خودش را به همسر گوران برساند، اوپسرم را به سمت کوچه هل داد و در خانه را بست و پشت سر شلیر پله‌ها را بالا رفت. پسرم کاملا گیج شده بود. برای همین شروع کرده بود به کوبیدن در. اما در این مدت همسرم بی‌خبر از اینکه گوران چه نقشه شومی در سر دارد، وارد خانه گوران شده بود و او هم پشت سرش وارد خانه شده و در را قفل کرده بود.

شلیر به سمت پنجره دویده درخواست کمک کرده بود

شلیر که متوجه شده بود از همسر گوران خبری نیست و خواسته بود که آنجا را ترک کند، که او اسلحه ای درآورد و شروع به تهدید او کرده بود. شلیر با دیدن این صحنه به سمت پنجره دویده و آن را باز کرده و با سر و صدا درخواست کمک کرده بود. پسرم داخل کوچه بود و به در می‌کوبید تا شاید بتواند آن را باز کند. سر و صدای او و همسرم باعث شده بود که تعدادی از همسایه‌ها از خانه‌هایشان خارج شوند اما کاری از دست کسی ساخته نبود.

شلیر خودش را به لب پنجره رسانده بود و همچنان کمک می‌خواست. همسایه‌ها با فریاد از او می‌خواستند که خودش را پایین نندازد. آنها می‌گفتند که پلیس الان می‌رسد و کسی جرأت نمی‌کرد در خانه گوران را بشکند و وارد آنجا شود. چون او اسلحه داشت و بعد هم همسایه‌ها دیدند که ناگهان شلیر از پنجره به پایین سقوط کرد. آنها می‌گویند که در لحظه آخر گوران با او درگیر شده و در این درگیری شلیر به پایین سقوط کرده بود.

لینک کوتاه : https://dekhalat.com/?p=43278

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.