برنامه هفت با حضور مسعود فراستی ، محمدتقی فهیم ، ناصر هاشم زاده به بررسی و نقد سریال قورباغه پرداخت بخشی از نظرات کارشناسان حاضر در این برنامه را مرور می کنیم.
نقد سریال قورباغه از دیدگاه مسعود فراستی
مسعود فراستی، در برنامه «هفت» پای میز نقد نشست و در صحبت های خود به سریال «قورباغه» ساخته هومن سیدی اشاره کرد و گفت:به نظر من «قورباغه» خیلی هم کار بدی نیست. به نظرم در مورد این فیلم و به خصوص در زمینه کارگردانی می توان در مورد آن حرف زد. هومن سیدی از فیلم قبلی اش جلوتر آمده است اما فیلمنامه آن ضعف دارد.
نقد سریال قورباغه از دیدگاه محمدتقی فهیم
محمدتقی فهیم منتقد فیلم نیز درباره سریال هومن سیدی گفت: در نمایش خانگی ما یک اپیدمی وجود دارد. تعداد سریالها زیاد شده اند و چهرههای مختلفی قصد دارند سریال بسازند. پلتفرمها در این زمینه سعی میکنند سرمایه گذاری کنند. در آینده معضل اساسی وجود خواهد داشت. ما در سینمای بدون ژانر زیست میکنیم. در سینمایی که ژانر نداریم خشونت یک بلاست. خشونت در سینمای ژانر انسان ساز است. سینمای اجتماعی ما در حال حاضر به خشونت روی آورده و در روابط هم خشونت را به رخ میکشد. سال آینده سریالهای زیادی قرار است ساخته شود و اگر آنها هم خشن باشند خشونت وارد خانهها خواهد شد. این ممکن است برای خانوادهها مناسب نباشد.
بعد از حرف های محمد تقی فهیم فراستی در ادامه گفت: خشونت فقط در فیلم جنگی و به شرط اینکه ما از دیدن خشونت جنگ طلب نشویم مفید است. خشونت در فیلمهای آمریکایی جنگ طلبانه و ضد بشری است. فیلمهای کمی هستند در جهان که خشونت آنها مفید است. من طرفدار خشونت جنگی در دفاع هستم. خشونتی که قصد آن علیه خشونت است برای مردم مفید خواهد بود. این با کسانی که از خشونت نان میخورند و فکر میکنند فیلم هر چه خشنتر باشد بیشتر میگیرد فرق دارد. خشونت به ندرت در سینما میتواند ضد خشونت باشد.
دیدگاه ناصر هاشم زاده در مورد سریال قورباغه
ناصر هاشم زاده منتقد سینما هم در میز نقد حضور داشت و در نقد سریال قورباغه گفت: خشونت حاصل نادانی است. گاهی حاصل تجاوز و زیاده خواهی است. آیا میتواند خشونت حاصل مهربانی و انسانیت هم باشد؟ آیا خشونت مقدس هم داریم؟ در فیلم ژاندارک آیا خشونت قابل دفاع است؟ آیا برای رفع خشونت باید خشونت به خرج دهیم. وقتی ما در موضع دفاعی هستیم و میخواهیم دفاع کنیم دیگر خشن نیستیم و مجبور به دفاع هستیم. قورباغه دیدنی است. فیلمنامه میخواهد وام دار سینمایی باشد که تماشاگر خوبی دارد. به همین دلیل درجاهایی جغرافیای خود را گم میکند. این باعث گسستگی در کار میشود. سریال سازی دقت بیشتری میخواهد. اکثر گفت گوها در سریال مزاحم روایت داستان هستند. کارگردانی به شدت کمک کرده ما بیشتر به شخصیتها توجه کنیم تا حرف ها.
در ادامه محمدتقی فهیم اضافه کرد :
ما با یک فیلمنامهای رو به رو هستیم که مشکل آن در روایت است. فیلم با یک ایده تکراری از فیلمی معروف کار میکند. هر چند آنجا هدفی و دقتی وجود دارد، اما اینجا اینطور نیست. فیلم در ابتدا میخواهد محل اکباتان را معرفی کند. آنجا سعی میشود در محل دور زده شود و ما در آنجا کامل محل را میفهمیم و میشناسیم. در قسمت اول قورباغه هم قرار است همین طور باشد. قورباغه هر چند بهترین سریال شبکه نمایش خانگی است، اما سریال خوبی نیست. خشونت در فیلم بی ارتباط به فیلم است. در فیلمنامه شخصیتها ناقص هستند. رفاقتها هم متاثر از محل و محیط نیست.
در آخر فراستی در نقد سریال قورباغه گفت:
فیلمنامه خیلی مشکل دارد. اساس فیلمنامه «قورباغه» چیزی است که به اصطلاح هیپنوتزیم می کند. اشکال از همین جا شروع می شود. این برای جلو بردن فیلم رئال کافی نیست. مصداق «قورباغه» هم نوید محمدزاده است که اصلا خوب نیست. در قسمت اول محیط اصلا ساخته نمیشود. آدمها یا تیپ هستند یا شخصیت. در سینما این آدمها در محیط زندگیشان معنا میشوند. در «قورباغه» اما این وجود ندارد. آدمها حتی تیپ هم نیستند و مکان هم ساخته نمیشود. حتی ارتباط بین آنها هم در نمیآید. حتی در جاهایی غیر منطقی میشود.