سمفونی مردگان یک داستان غم انگیز است که در خانواده ای سنتی شش نفره در اردبیل سال ۱۳۱۳ تا ۱۳۵۵ روایت می شود. شخصیت های داستان، پدر ، مادر ، یوسف برادر بزرگتر، آیدا و آیدین دو قلو و فرزند آخر اورهان است.
کتاب دارای چند راوی به صورت گردشی است و البته تک گویی های ذهن که جریان سیال قصه را روایت می کند. روایت خطی در داستان وجود ندارد و نویسنده با هوشمندی خود زمان گذشته و حال را هم چون موی بلند بهم می بافد و از کل به جزء می رسد که مخاطب را تا آخر مجذوب قصه نگه می دارد، با تغییر مداوم زمان قصه و تک گویی های ذهنی نویسنده به روانکاوی شخصیت های اصلی نیز می پردازد.
علت نام گذاری سمفونی مردگان برای کتاب
نویسنده ی کتاب می گوید: از همان ابتدا نام کتاب را “سمفونی مردگان” نامیدم چون همان موقع که این را مینوشتم به فرم سمفونی درمیآمد و شخصیتهای داستان در ذهنم سازبندی شده بود. مثلاً میدانستم که کدام شخصیت ویولن است، کدام ساز بادی مینوازد و کدام طبل است.
در جای دیگر معروفی میگوید: رمان بهصورت سمفونی نوشته شد چراکه هر سمفونی چهار موومان دارد و یک اورتور یا مقدمه. آیههای قرآن در ابتدای سمفونی مردگان برای زینت نیست بلکه اورتور میباشد.
قصه ی سمفونی مردگان
سمفونی مردگان یک داستان غم انگیز است که در خانواده ای سنتی شش نفره در اردبیل سال ۱۳۱۳ تا ۱۳۵۵ روایت می شود. شخصیت های داستان، پدر ، مادر ، یوسف برادر بزرگتر، آیدا و آیدین دو قلو و در فرزند آخر اورهان است. فضای سرد و یخ زده ی اردبیل به لمس قصه ی تراژیک کمک زیادی می کند و باعث می شود سرما از کلمات برخیزند سپس در تن وجانمان نفوذ کنند.
داستان دارای وجه های بسیاری است ازجمله : روایت تاریخی و اجتماعی آن دوره، برادر کشی، آسیب های مذهب و سنت وقتی اندیشه ای پشت آن نباشد، عشق و… که در یک رمان میتوان همه ی این ها را به خوبی تجربه کرد.
اورهان
اورهان حتی در ذهن خود همیشه در برابر آیدین شکست می خورد و نمی توانست در برابر او پیروز شود و هر بار او را خشمگین تر می کرد.
در جنایت خود مجرم هم قربانی است، اورهان قربانی رقابت و حرصی دروغین بود که او را از حقیقت واقعی زندگی دور می کرد و هر آدمی که بد می کند اول به خود مشت می کوبد، اورهان مانند آیدین تمام عمر قربانی بود.
مادر و آیدا
مادر و آیدا خواهر دوقلوی آیدین همانطور که تمام تاریخ مردانه ی ما اینگونه است، در پستوی آشپزخانه برای تقدیر خود که در دست مردان متعصب است اشک می ریزند و پدری که چوب سنت و تاریخ است بر سر فرزندان امروز فرود می آید، یکی را برای تربیت و دیگری را برای تنبیه.
شخصیت آیدین در سمفونی مردگان
آیدین و آدم هایی شبیه به آیدین همیشه باعث ترس مردم جاهل هستند، زیرا هر نفس آیدین ها بوی آگاهی می دهد و هر قدمشان به سوی حقیقت است.
آیدین برای اینکه خودش باشد کل عمر رنج کشید و چه جهالتی برای مردمانی که خودت بودن هم از تو دریغ می کنند، کسانی که حتی خودشان را نمی شناسند.
وقتی پدر او سوال می پرسید: برای چی این همه کتاب می خوانی؟
جواب می داد : برای اینکه خودم را پیدا کنم.
به راستی ما چه کسی هستیم و چقدر خود را جست و جو کرده ایم، همین لحظه وقتی به افکار و شخصیت خود نگاه می کنیم چه قدر تاثیر گرفته از افکار پیشینیان و محیط اطراف است.
تکه ای از کتاب:
تنهایی و غم غربت در جانش چنگ انداخت، غربتی که در میان شهر آشنا گریبانش را گرفته بود. چقدر انسان تنهاست. مثل پر کاه در هوای طوفانی.