تا بحال کلماتی مثل اسنوب یا اسنوبیسم را شنیده اید؟ آیا می دانید این واژه ها به چه مفهومی اشاره دارند؟ در ادامه با ما همراه باشید تا به این سوالات پاسخ بدهیم.
اسنوبیسم در واقع تلاشی است برای متمایز بودن. در قرن هجدهم، کلمه اسنوب برای کفاشها و پینه دوزها به کار میرفت و اولین بار توسط مردم انگلیس مورد استفاده قرار گرفت. بعدها و در قرن نوزدهم، برای تحقیر عوام از این کلمه استفاده می کردند. اما اسنوبیسم امروزه یک بیماری شایع است که اگر با آن مقابله نکنیم، می تواند خطرناک هم باشد!
اسنوب ها به نوعی خود را فردی خاص می دانند که تفکراتش در سطح بالاتری از دیگران قرار دارد. فرهنگ، خطرناک ترین حوزه برای یک اسنوب است و به وضوح خود را در این زمینه بالاتر از دیگر افراد تصور می کند. در واقع احساس برتری، اسنوب را ارضا می کند و اهمیت چندانی برای زیردستانش قائل نیست. باید اسنوب های درون و بیرونمان را بشناسیم و با آنها مقابله کنیم، پیش از آن که با یک فاجعه فرهنگی مواجه شویم و به جامعه ای برسیم که اعضای آن، خود را از دیگران برتر می دانند.
تعریف اسنوب و اسنوبیسم
اسنوبیسم به معنای خودویژه پنداری و ترس از دست دادن تمایز خود است. اسنوب هم به شخصی اطلاق می شود که تلاش می کند خود را برجسته و ویژه بداند. البته همه ما تا حدی چنین گرایشی داریم؛ اما مشکل از آنجا شروع می شود که قادر به کنترل کردن این میل و هدایت آن در مسیر درست نیستیم.
مثلا شخصی را تصور کنید که به رستوران های شناخته شده نمی رود چون معتقد است این رستوران ها برای عوام ساخته شده اند. در مقابل او یک رستوران دیگر را به عنوان جای مورد علاقه اش معرفی کرده و مدعی است که هرکسی را در آن رستوران راه نمی دهند! این فرد یک اسنوب است و باید تمام قد در مقابلش ایستاد! همین اتفاق در حوزه فرهنگ و هنر نیز بسیار رخ می دهد. به عبارت بهتر، اسنوب یک نوکیسه ی فرهنگی است که علایق و سلایق خودش را بهترین می داند و حتی گاهی معتقد است دیگران از تفکرات و سلایق اون تقلید می کنند.
اسنوب ها چه ویژگی هایی دارند؟
پیش از پرداختن به ویژگی های اسنوب و اسنوبیسم، باید این هشدار را بدهیم که همه ما در معرض اسنوب شدن هستیم. اگر کتاب بیشعوری اثر خاویر کرمنت را خوانده باشید، به یاد دارید که در جای جای کتاب هشدار داده شده است که همه ما می توانیم یک بیشعور باشیم. این مسئله در مورد اسنوبیسم هم صدق می کند. برخی معتقدند که اسنوب، ریشه در عبارتsine nobilitate به معنی «بدون اشرافیت» دارد. این لغت اشاره به دورانی دارد که با آغاز انقلاب صنعتی و جامعه مدرن، بورژواها در برابر اشراف احساس حقارت کرده و با خودنمایی از طریق گروهی از مؤلفه های بیرونی به ویژه پوشش، طرز سخن گفتن و … تلاش می کردند احساس حقارت خود را پنهان کنند و در برابر سایر مردم نیز با این گونه خودنمایی ها، شخصیتی کاذب به خویش بدهند.
«فرنگ رفته» یا «فکل – کراواتی» را می توان برگردان فارسی اسنوب دانست. افرادی که پا به کشورهای دیگر گذاشته و خود را از دیگران جدا می دانستند. اسنوبها برای نشان دادن تعلق به طبقه محبوبشان و اثبات تمایزشان از عامه مردم، فارغ از سلیقه شخصی، تظاهر به درک و لذت بردن از چیزهایی مثل کتاب، موسیقی و … می کنند که در واقع، علاقه مند به آنها نیستند. آنها خودشان را بسیار باسواد می دانند در حالی که مطالعه زیادی هم ندارند. در هر زمینه ای اظهار نظر کرده و ادعای درک و فهم بسیار زیادی دارند!
خودشناسی و خودسازی، بلای جان اسنوبیسم
اگرچه ما هنوز در جامعه زیاد از کلمه اسنوب استفاده نمی کنیم، اما حتما افراد زیادی را با ویژگی های اسنوبیسم دیده ایم و شاید خودمان جزء آنها باشیم. اما چطور می شود این درد را درمان کرد؟ اسنوب بودن نوعی نفاق با خود است. اگر ما اسنوب باشیم، مدام در تلاشیم تا خود واقعی مان را از دیگران پنهان کنیم. پس خودشناسی، پذیرش خود و خودسازی، می توانید اسنوبیسم را درمان کند. تلاش در این مسیر به ما کمک می کند که خود واقعی مان را بشناسیم و آن را در مسیر رشد ارتقا دهیم. به این ترتیب دیگر نیازی به دروغ گفتن و تظاهر نیست و خود واقعی ما بیش از هرچیز دیگری برایمان ارزشمند خواهد بود.
ولی تعریف و تاریخچهی اسنوبیسم در کتاب اظطراب منزلت آلن دوباتن به شکل دیگری تعریف شده بود.