پسر ۱۷ ساله زورگیر در طرح رعد پلیس دستگیر شده است، او با شگرد عجیبی به زورگیریهای سریالی با حمله به دختران و زنان در بهشت زهرا(س) پرداخته است و اموالشان را سرقت کرده و برخی از آنها را آزار داده است.
پسر ۱۷ ساله زورگیر پس از آزار و خفه کردن زنان در بهشتزهرا اموالشان را سرقت می کرد!
او سوار بر موتور میشد و پلاکش را مخدوش میکرد. به مقابل در ورودی بهشت زهرا میرفت و هر زن تنهایی را میدید که با ماشینش وارد آنجا میشد تعقیب می کرد و وقتی سر مزار میرفت موقعیت را میسنجید و اطراف را زیرنظر میگرفت، اگر شلوغ بود و اطراف آنجا پای قبرها آدم نشسته بود بیخیال سرقت میشداما اگر خلوت بود و کسی در آن اطراف وجود نداشت به سمت طعمه هجوم میبرد و با یک دست دهانش را از پشت سر میگرفت تا فریاد نکشد و با دست دیگر گردنش را سپس آنها را تهدید میکرد که اگر حرفی بزنند جانشان در خطر است و آنها وحشتزده چارهای جز سکوت نمیدیدند. بعد طعمه را به مقابل درختی در آن محدوده میکشاند و پس از آزار و اذیت طلاهایشان را سرقت میکرد.
او معمولا سر ظهر و اوایل هفته راهی سرقت میشد و چون آخر هفتهها بهخصوص پنجشنبه و جمعه بهشت زهرا خیلی شلوغ میشود و اصلا زمان مناسبی برای سرقتهایش نبود.
پس از آنکه تمام طلاهایشان را سرقت میکرد، با چاقو تهدیدشان میکرد که اگر فریاد بزنند برمیگردد و جانشان را میگیرد و آنها هم بهتزده می ماندند و او در یک چشم بهم زدن پا به فرار میگذاشت و سوار بر موتور دور می شد.
خرید موتور انگیزه سرقت
او گفت : سالها بود که آرزو داشتم یک موتور بخرم. من عشق موتورسواری دارم و گاهی موتورهای دوستانم را امانت میگرفتم. دلم میخواست برای خودم موتور بخرم اما خانوادهام اجازه نمیدادند. پدرم هم حاضر نبود پول برای خرید موتور به من بدهد و نظرش این بود که زود است. تصمیم گرفتم خودم کارگری کنم تا پول بیعانه موتور را بهدست آورم اما پس از خرید قسطی، نتوانستم اقساطش را بدهم و این شد که پا در دنیای سارقان گذاشتم تا با پول سرقتی پول موتورم را بپردازم.
من دانشآموزم؛ کلاس نهم. چون سالها قبل با موتور دوستم تصادف کردم از درس عقب ماندم و نتوانستم به مدرسه بروم. دلیل مخالفت خانوادهام برای نخریدن موتور هم همین بود که میگفتند سنم کم و جانم نیز با موتورسواری در خطر است.
ایده سرقت از زنان در بهشت زهرا
او درباره ایده سرقت از زنان در بهشت زهرا گفت :برای مراسم یکی از آشنایانمان به بهشت زهرا رفته بودم که وقتی بهدنبال قطعه میگشتیم، زنی را دیدم تنها بالای سر مزاری نشسته و روی قبر گل پرپر میکند و فاتحه میخواند. آنجا بود که وسوسه سرقت به جانم افتاد چرا که برق طلاهای زن وسوسهام کرد تا تبدیل به یک زورگیر خشن شوم اما حالا که دستگیر شدهام خیلی پشیمانم. روزی که دزدی را شروع کردم اصلا فکر نمیکردم به این زودی گیربیفتم. اصلا به عاقبت کار اشتباهم فکر نکردم چون بیتجربه بودم.
شکایتهای سریالی زنان از زورگیری در بهشت زهرا
عاقبت او که برای شناسایی طعمه جدید در اطراف قبرها میچرخید پلیس رسید و دستگیرش کرد. با مطرحشدن شکایتهای سریالی، پلیس آنجا را زیرنظر گرفته بود تا اینکه قبل از سرقت تازه دستگیر شد.