در یک پرونده جنایی در تهران، زن ۱۷ سالهای به نام صنوبر به دلیل قتل شوهرش، امیر، در حمام خانهشان محاکمه شد. این حادثه یک سال قبل رخ داد و باعث شد که پلیس تحقیقات گستردهای را آغاز کند. پدر امیر با نگرانی از قتل پسرش توسط عروسش، صنوبر، به پلیس تماس گرفت.
او گفت که چهار سال قبل، پسرش و عروسش با هم ازدواج کردند و خانوادهشان از افغانستان به ایران آمدهاند. در عصر روز حادثه، صنوبر با والدین شوهرش تماس گرفت و گفت که شوهرش در حمام خانه کشته شده است. بعد از تماس، پلیس به محل حادثه رفته و جسد امیر را در حمام پیدا کرد. جسد امیر با ضربات متعدد چاقو کشته شده بود. صنوبر ابتدا ادعا کرد که شوهرش در غیاب او کشته شده است، اما گفتههای متناقض او توجه پلیس را جلب کرد و در نهایت در بازجوییها به قتل شوهرش اعتراف کرد.
اعتراف به قتل همسر
صنوبر در اعترافات خود گفت که قربانی کودک همسری بوده و چون هیچ علاقهای به شوهرش نداشته و بارها از سوی او کتک خورده و تحقیر شده، او را کشته است. او همچنین به بازسازی صحنه جرم پرداخت و توضیح داد که هنگام ارتکاب قتل، زیر ۱۸ سال داشته و طبق نظر کارشناسان پزشکی قانونی، در رشد عقلیاش شک و شبهه وجود داشت. بنابراین، در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران که مخصوص رسیدگی به جرایم اطفال است، از خود دفاع کرد.
آنچه در دادگاه گذشت
به نقل از پایگاه خبری دخالت در دادگاه، اولیای دم از قضات خواستند که بیشترین مجازات را برای او در نظر بگیرند. صنوبر که از کانون اصلاح و تربیت به دادگاه منتقل شده بود، در مقابل قضات ایستاد و جزئیات زندگی خود را شرح داد. او گفت که وقتی ۱۴ ساله بود، در افغانستان عاشق پسری به نام آرش شد. اما به دلیل آنکه پدرش از خانواده امیر شیر بها گرفته بود، او مجبور به ازدواج با امیر شد. پدر صنوبر میدانست که او علاقهای به امیر ندارد و به همین دلیل از او خواست که با امیر ازدواج کند تا بدهیهای مالیاش را تسویه کند. صنوبر، به اجبار پدرش، با امیر ازدواج کرد و با خانوادهاش به ایران آمد. پس از ازدواج، پسر مورد علاقه او به لندن رفت و دیگر خبری از او نداشت.
صنوبر ادامه داد که هیچ علاقهای به امیر نداشت و در طول زندگی مشترکشان از برقراری رابطه خودداری میکرد. هر بار که بهانهای میآورد، به خانه یکی از اعضای خانوادهاش میرفت، اما آنها با زور و کتک او را به خانهاش بازمیگرداندند. صنوبر احساس خستگی از زندگی با امیر داشت، چون او همیشه او را کتک میزد و تحقیر میکرد. به همین دلیل تصمیم گرفت شوهرش را با چاقوی آشپزخانه بکشد و جسدش را به حمام ببرد. پس از کشتن شوهرش، او آثار خون را پاک کرد و به مادر شوهرش تلفن کرد و به دروغ گفت که شوهرش در غیاب او کشته شده است.
اظهارات عجیب در دادگاه
قاضی به صنوبر گفت که با جثه کوچکی که دارد، نمیتواند شوهر قویهیکل خود را بکشد و جسدش را به حمام ببرد. او از صنوبر خواست تا حقیقت را بگوید تا به او کمک کند. در این زمان، مشاور کانون اصلاح و تربیت که در دادگاه حضور داشت، با صنوبر صحبت کرد و از او خواست تا واقعیت را بگوید.
صنوبر که تحت تاثیر قرار گرفته بود، در دادگاه اظهارات جدیدی را مطرح کرد و گفت که پسر ایرانی به نام آرش با او همدست بوده است. او شرح داد که با آرش در یک پارک آشنا شده بود و شماره تلفن خود را به او داده بود. صنوبر از آرش خواسته بود که در ازای دریافت طلاهایش، به او کمک کند تا از دست شوهرش خلاص شود. در شب حادثه، او به شوهرش مشروب داد و وقتی شوهرش حالش بد شد و روی تخت افتاد، آرش وارد خانه شد و دست و پای شوهرش را بست. شوهرش در حالی که تقلا میکرد، آرش پاهایش را گرفت و صنوبر سه ضربه چاقو به شوهرش زد.
پزشکی قانونی تایید کرد که ۱۳ بریدگی روی جسد امیر وجود داشت که با دو چاقو ایجاد شده بود. قاضی از صنوبر پرسید که آیا آرش در قتل نقش داشته است؟ او گفت که فقط سه ضربه چاقو به شوهرش زده است و بعد از اولین ضربه، چاقو شکست و او مجبور شد ضربات بعدی را با چاقوی دیگری وارد کند. بعد از قتل، آرش چاقوها را با خود برد. قاضی از صنوبر پرسید که آیا با آرش قرار ازدواج داشت؟ صنوبر پاسخ داد که هیچ علاقهای به آرش نداشت و فقط از او خواسته بود که در قتل شوهرش کمک کند و در عوض طلاهایش را به او بدهد.
انگیزه قتل
قاضی پرسید که انگیزهاش از قتل شوهرش چه بود؟ صنوبر گفت که شوهرش همیشه او را کتک میزد و تحقیر میکرد و او هیچ علاقهای به او نداشت. او توضیح داد که شوهرش از زمانی که میدانست او در ۱۴ سالگی عاشق پسری در افغانستان بوده است، همیشه به او شک داشت. شوهرش موبایل و رفت و آمدهای او را چک میکرد و گمان میکرد که او در ایران نیز رابطه پنهانی دارد. صنوبر گفت که دیگر نمیتوانسته رفتارهای شوهرش را تحمل کند.
پس از پایان دفاعیات صنوبر، قضات وارد شور شدند و چون هیچ مدرکی برای اثبات حضور آرش در قتل به دست نیامد، صنوبر را طبق ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی از قصاص معاف کرده و به پرداخت دیه، پنج سال نگهداری در کانون اصلاح و تربیت و اخراج از ایران محکوم کردند.با توجه به سن کم صنوبر و وضعیت روحی و روانی او، قاضی دادگاه نظر داد که او تحت تأثیر فشارهای روانی بوده و نتوانسته تصمیم درستی بگیرد. در نتیجه، طبق ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی، صنوبر از مجازات قصاص معاف شد و به جای آن به پرداخت دیه، پنج سال نگهداری در کانون اصلاح و تربیت و اخراج از ایران محکوم گردید. این حکم پس از بررسی دقیق اظهارات متهم و مدارک موجود صادر شد و به نظر میرسد که وضعیت خاص صنوبر در این قضیه تأثیرگذار بوده است.