دومین کتاب منتشر شده از بنیتا مشیری، رمان «ترانه فراموشی» داستانی زیبا، عاشقانه و اجتماعی است. این داستان درباره دختری است که بعد از چند ماه بیهوشی و در کما بودن، حالا به زندگی بازگشته است. اما همه چیز را فراموش کرده و از از زندگی خود چیزی را به خاطر نمی آورد.
خلاصه ی کتاب ترانه فراموشی
دختر در مکانی که آنجا را نمی شناسد و گذشته ی خود را به یاد نمی آورد. از خواب بلند می شود، مدت زیادی بیهوش و در کما بوده و متوجه می شود که بعد از تصادف سختی که برایش رخ داده است دچار فراموشی و نسیان شده و هیچ چیزی از خودش و گذشته اش به خاطر نمی آورد، حتی اسم خودش را نیز فراموش کرده است.
در این مدت با پرستاری که در حال مراقبت کردن از اوست زندگی می کند و سعی دارد با زندگی جدیدش کنار بیاید و بفهمد که در گذشته چه کسی بوده و چگونه به این وضع افتاده است.
تکه ای از کتاب ترانه فراموشی
همهی آنچه که هست همهی آنچه که نیست همه انگار بهجاست… ترانهی فراموشی مدام داره میچرخه، مثل یه آوا، یه آوا که توی نیاز گم شده، نیاز داره پیدا بشه، نیاز داره کامل خودشو نشون بده و برگرده پیش ماهیِنقرهایش، عین یه قفل که فقط یه کلید میتونه بازش کنه، ماهیِ نقرهای همون کلیدِ روی نیاز، نیازی که بیشتر از هرچیز دنبال پیدا کردن خودشه، هرچی میره جلو بیشتر میفهمه همه ی اونچه داره و نداره، همه انگار از اول سزا بوده…